مصطفی ملکیان: تا تهوعی نباشد تحولی به وجود نمیآید.
گزارش مراسم رونمایی و بررسی کتاب «دیگردوستی دوستی موثر» نوشته پیتر سینگر با حضور مصطفی ملکیان و محمدرضا جلائیپور:
محمدرضا جلائیپور در ابتدای سخنان خود در این نشست با اشاره به درگذشت دردناک فرهاد و آزاد خسروی، دو برادر کولبر کرد، گفت: شاید اگر ایرانیان کمی جدیتر در حوزه دیگردوستی موثر عمل میکردند این رخداد پدید نمیآمد. او مواردی نظیر بورسیه کولبران و فشار آوردن برای تصویب قوانینی به نفع کولبران را از جمله اقدامات جمعی و نهادیای دانست که میتواند بر وضعیت زندگی کولبران تاثیر مثبتی داشته باشد.
او با ذکر این نکته که «دیگردوستی موثر» قویترین پویش خیریه در دهه اخیر در دنیای غرب بوده است گفت: ایده این پوشش خیلی ساده است. اینکه همه باید تلاش کنیم بیشترین خیر ممکن را برسانیم و برای ارزیابی آنکه بیشترین خیر را چه کاری میرساند نیازمند شواهد عقلانی مبتنی بر شواهد تجربی هستیم.
او افزود: عنوان «دیگردوستی موثر» اولین بار در سال 2013 توسط ویلیام مکسکی به کار گرفته شد. پیش از آن البته اگر چه سینگر از این عنوان بهره نمیبرد ولی در کتابی که در سال 2009 با نام «زندگیای که میتوانی نجات دهی» منتشر کرد و همچنین در مقالهای از او که در سال 1972 منتشر شده است پایههای این بحث را شکل داد. استدلال او نیز ساده است؛ اگر میتوانیم جلوی اتفاق بدی را در مورد دیگران بگیریم بدون آنکه خودمان چیزی که اخلاقاً مهمتر است را زیر پا نگذاریم، اخلاقاً موظف هستیم چنین کنیم.
جلائیپور گفت: پرسش دیگردوستی موثر این است که ما چگونه میتوانیم از منابعمان بیشترین خیر ممکن را به شکل موثر به دیگران برساند. این پرسش بر دو پیشفرض استوار است. اول اینکه ما پس از تامین نیازهامان، موظف هستیم از هزینههای تجملی خود بکاهیم و به دیگران یاری برسانیم. دومین پیشفرض هم این است که همه اقدامات خیر به یک اندازه تاثیر ندارند و ما موظف هستیم موثرترین اقدامات را بشناسیم و به آنها عمل کنیم.
این دانش آموخته علوم اجتماعی با اشاره به آزمایشها ذهنی و مثالهایی که سینگر در کتاب خود دارد به قابلیت اقناع این آثار اشاره کرد و گفت: برای من همیشه سوال بوده است که در حوزه اخلاق یاریرسانی کتابهای که موثرتر هستند و فروش آنها در سطح جهانی نیز نشان داده است اقبال فراوانتری به آنها شده است کمتر به فارسی ترجمه میشوند. این کتاب یکی از آن آثار است که میتواند روند زندگی شما را تغییر دهد.
به گفته او، ایده دیگردوستی موثر از حول و حوش ده سال پیش به جنبشی تبدیل شده که در دانشگاههای بزرگ جهان و شهرهای بزرگ اروپای غربی و آمریکای شمالی ساختارهایی را شکل داده و دهها هزار حامی دارد. کسانی که به این جنبش پیوستهاند بر سادهزیستی تاکید فراوانی هست و به اختصاص بخشی از درآمد برای دیگردوستی موثر و یا انتخاب شغلی که در راستای تاثیر دیگردوستانه باشد و همچنین اختصاص بخشی از بدن از جمله خون یا مغز استخوان به دیگردوستی موثر بسیار سفارش میشود. امید این است که با انتشار این کتاب به فارسی، در ایران نیز نهادهایی بر پایه اندیشه این کتاب شکل بگیرد.
او افزود: ما در ایران با وجود آنکه میزان کمکی که به دیگران میکنیم بر پایه استانداردهای جهانی قابل توجه است، به دلیل عدم شفافیت نهادهای خیریه و نیز غیرموثر بودن بسیاری از کمکهای آنها به اندازه کافی از اقدامات خیرمان نتیجه نمیگیریم و باید به روشهای نوینی از جمله همین دیگردوستی موثر در حوزه اقدامات حمایتی توجه بیشتری کنیم.
جلائیپور در انتهای سخنان خود به معرفی برخی از نهادهای خیریه و انساندوستانهای که بر پایه ایده دیگردوستی موثر در سطح جهان شکل گرفته است پرداخت.
دیگر سخنران این نشست مصطفی ملکیان استاد فلسفه و اخلاق بود. او گفت من اعلام کرده بودم در باب نیکخواهی و خردورزی قصد سخنرانی دارم ولی به این موضوع پشیمان بودم. در کشور من سخنان کاملاً عقلانی و کاملاً خیرخواهانه و اخلاقی گفتن به چیزی شبیه به مضحکه تبدیل شده است. در کشوری که دومین منبع گاز جهان و چهارمین منبع نفت جهان را دارد ما کارتنخواب و گورخواب و کولبر داریم. در کشوری که سرشار از منابع عظیم زیرزمینی و روزمینی است ما هنوز فرهاد و آزاد داریم و این قابل تحمل نیست. من نمیدانم در این کشور چه باید کرد. به چه کسی باید گفت این کشور نباید کولبر و گورخواب و کارتنخواب داشته باشد؟ در چنین وضعیتی سخن گفتن از اخلاق و خیرخواهی شبیه شوخی است.
او با این مقدمه به سراغ سخنرانی خود رفت و گفت: نکته مهمی در حوزه خیررسانی موثر این است که لازمه این نوع از خیررسانی عقلانی تفکیک نیاز از خواسته است. چنین نیست که من هر چه نیاز داشته باشم بخواهم و هر چه میخواهم به آن نیاز داشته باشم. به گمان من تفکیک نیاز از خواسته در فلسفه اخلاق و اساساً همه علوم انسانی امر بسیار مهمی است.
ملکیان افزود: عقلانیت به سه دلیل اقتضا میکند که به هنگام کمک مادی و مالی به دیگران نیازهای طرف مقابل را در نظر بگیریم و نه خواستههای او را. یکی به این دلیل که خواستههای آدمی انتها ندارد و اگر بنا به تامین خواستهها باشد هیچ وقت نمیتوانیم خواستههای کسی را برآورده کنیم. اما نیازهای انسان بینهایت نیستند. نیازها چیزهایی هستند که اگر برآورده نشوند ساختار جسمانی و ذهنی و زیستی کسی که نیازهایش برآورده نشده مختل خواهد شد.
ملکیان دومین دلیل خود را اینگونه برشمرد: اساساً برآوردن خواستههای دیگران الزاماً به معنای خدمت به آنها نیست. بسیاری از خواستهها اگر برنیاورده بمانند بهترند. بنابراین دلیلی ندارد که من به ظاهر عملی انساندوستانه انجام دهم در حالی که در حال تخطی از اصول اخلاقی باشم. بر پایه اصول اخلاقی اگر خواستههای کسی با نیازهایش تضاد دارد این خواستهها هستند که باید قربانی شوند.
این پژوهشگر افزود: من وقتی به نیازهای خودم اکتفا نمیکنم و به دنبال خواستهها میروم رو به تقلب و فریبکاری میآورم و این کارها که به اقتضای میل ما برای برآوردن خواستهها شکل گرفتهاند خود عامل گسترش فقر در جامعه است. کسی که فقیر است خود در فقیر شدنش مقصر نیست. سرمایهدار زیادهخواه در این زمینه مقصرتر است. اگر کسانی که به ثروتی رسیدهاند به ضروریات زندگی خود اکتفا میکردند چه بسا اینقدر موجب فقر و فلاکت دیگران نمیشدند تا بعد به حسب ظاهر مجبور شوند به آن فقرا کمک کنند.
او با ذکر این نکته که این گزاره دارای مخالف است گفت: کسانی هستند که معتقدند اتفاقاً همین حرص انسانهاست که بشر را به پیش میبرد ولی من با این مخالفم و فقر را برآمده از این زیادهروی میدانم.
ملکیان افزود: نسبتی وجود دارد میان سطح فقر و سطح فرهیختگی. به همین دلیل است که بسیار پیش میآید به فردی کمک میکنیم و همین کمک عاملی در جهت تداوم فقر او میشود. لازم است که وقتی به کسی کمک میکنیم او را به حال خود رها نکنیم و شیوههای بهرهبردن از آن کمک را نیز به او یاد بدهیم. باید این موضوع را همواره القا کنیم که بهترین مکان لزوماً شیکترین مکان نیست. یا تغذیه بر مبنای سن و وزن و طول قد و اقتضائات دیگر باید مشخص شود و مصرف بیش از این اقتضا از بین بردن بیجهت مال است. این نکته مهمی است که به گمان من پیتر سینگر در این کتاب به آن کمتر توجه کرده است.
این پژوهشگر افزود: ما برای آنکه دیگران را از وضع فلاکتبار رها کنیم باید سادهزیستی را تمرین کنیم. در نگرش کسانی مانند ثورو سادهزیست نبودن باعث میشد نیازهای ذهنی، روحانی و معنوی انسان بیپاسخ بماند. اندرز آنها اکتفا به حد بیولوژیک در تامین نیازهای مادی بود. غرض آنها از این پیشنهاد اعتلای فردی بود اما اندک اندک ما متوجه شدیم که سادهزیستی فقرزدا هم هست. نه فقط به این جهت که اگر من سادهزیست باشم میتوانم اضافه درآمد خود را به فقرا کمک کنم. بلکه به این دلیل که نفس ترویج سبک زندگی سادهزیستی جلوی پیدایش و گسترش فقر را میگیرد.
ملکیان در بخش دیگری از سخنان خود با تاکید بر این موضوع که عمل اخلاقی باید در آزادی هر چه تمامتر صورت بگیرد گفت: لازم است ما ظرفیت خودمان برای نیکوکاری را افزایش دهیم و نیز نهادهای خیریه باید توجه داشته باشند که بیش از ظرفیت فرد از او انتظار کمک نداشته باشند چرا که کمک بیش از ظرفیت نه تنها ارزش اخلاقی ندارد که میتواند به ضلالت اخلاقی نیز منجر شود. باید توجه کنیم که کمک کردن فقط برای بهبود زندگی اجتماعی نیست، برای آبادانی روح آدمی هم هست. ما تنها قصد دیگرگزینی نداریم، قصد خودشکوفایی هم داریم و دیگرگزینی باید بهگونهای باشد که با خودشکوفایی ما منافات نداشته باشد.
او در پایان گفت: آثار پیتر سینگر بهگونهای است که نمیتوانید آنها را بخوانید و دچار شرم از وضعیت خود نشوید و این شرم و تهوع لازمه تحول است. تا تهوعی نباشد تحولی به وجود نمیآید. کتابهای سینگر بهگونهای است که وقتی آنها را میخوانیم از خود میپرسیم اگر اینها انسان هستند ما چه هستیم؟
من فکر میکنم هرگز نبوده قلب من اینگونه گرم و سرخ...
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگترین شاعران…
شبیه به مجتبی مینوی! مرتضی هاشمیپور محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی را از پویندگان…
نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور» «جیمز سیدنی ادوارد» که با نام «جیمز انسور»…
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی «لباس جایی است که فرهنگها برای حضور فیزیکی بدنها…
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایت شیرجه به آبهایِ اعماق آیدا گلنسایی: در کتاب…