آنتولوژی شعر پست مدرن جهان نوشته پل هوور
کتاب «شعر پست مدرن» سومین کتاب از سری کتاب های آنتولوژی انتشارات بوتیمار است و درباره مکاتب و نهضت های بلک مونتاین، نسل بیت، مکتب نیویورک، شعر زبان، شعر پرفورمنس و … است.
واژه پست مدرن برای اولین بار توسط چارلز اولسون در نامه ای به تاریخ ۲۰ اکتبر ۱۹۵۱ به رابرت کریلی از اعضای گروه بلک مونتاین در کارولینای شمالی به کار برده شد. وقتی صحبت از پست مدرنیسم می شود، انبوهی از تلقی و گفتمان ها به ذهن متبادر می شود که بعضی از آن ها متناقض اند و باعث می شود که فکر کنیم پست مدرنیسم، یک نظام دلالت بسیار نامتعارف است و برخی از شاعران و منتقدان وقتی از شعر پست مدرن حرف می زنند، منظورشان شعری است که عده ای دیگر آن را آوانگاردیسم یا حتی نئوآوانگاردیسم می خوانند.
نمی توان به مشخصه ها و مولفه های شعر پست مدرن اشاره کرد و آن ها را قطعی دانست و فقط می توان به آن چه تاکنون بوده، اشاره کرد. شعر پست مدرن اکنون به سمتی رفت که در آن چیزی به نام صورت بندی و کلاسه بندی مطلق زبان ادبی وجود ندارد و چیزی به نام ذات شعر و یا ادبیات موجود نیست بلکه این کارکردهای ویژه هستند که وجود دارند. کتاب «شعر پست مدرن» در پی معرفی بهتر شاعران و اشعار سروده شده در این مکتب است.
این کتاب ۳ بخش دارد که به ترتیب عبارت اند از: شعر پست مدرن، معرفی شاعران پست مدرن و مقالات. اولین بخش کتاب با عنوان «شعر پست مدرن» ۲ فصل دارد. بخش «معرفی شاعران پست مدرن» طولانی ترین بخش کتاب است و شامل معرفی و نمونه آثار این شاعران می شود:
چارلز اولسون، جان کیج، جیمز لاوین، لارنس فرلینگتی، چارلز بوکوفسکی، جکسون مک لاو، جک کرواک، دنیس لورتوف، کنث کخ، فرانک اُهارا، آلن گینزبرگ، رابرت کریلی، جان اشبری، گری اسنایدر، جرومی روتنبرگ، دیوید انتین، امیری باراکا (لروی جونز)، تد بریگان، جان گیورنو، جین کورتز، دیان واکوسکی، کلارک کولیج، لین هجینیان، ران پاجت، پل ویولی، برنادت مایر، جان گادفری، واندا کلمن، آندری کودرسکو، پل هوور، ران سیلیمن، دیوید شاپیرو، ری آمانتروت، باب پرلمن، بروس اندروز، بارت واتن، دیوید لمن، آگوست کلینزالر، ایلین مایلز، جان یائو، چارلز برنستین، مکسین چرنوف.
در بخش آخر کتاب هم که شامل چند مقاله است، این مطالب چاپ شده است: «یادداشتی برای زوزه و اشعار دیگران» نوشته آلن گینزبرگ، «چه طور آوایتان را سر می دهید؟» نوشته امیری باراکا، «تم ها و واریاسیون ها» نوشته جان کیج، «در پرسیونیسم: یک بیانیه» نوشته فرانک اهارا و ضمیمه «شعر زبان» نوشته استیو ایونز و جنیفر مکسلی.
منبع خبرگزاری مهر
2)
پل هوور در هریسون بورگ ویرجینیا متولد و در اوهایو جنوبی بزرگ شد. « نامه به انشتین در آغاز آلبرت عزیز « ( 1979 )، همه زیاد حرف می زنند ( 1983 )، آواهای عصبی (1986 ) ، ایده ( 1987 ) و شعر بلند « نوول » (1991 ) عناوین کتابهای شعر پل هوور هستند. شعر بلند «نوول» بعد از انتشار رمان او با عنوان « سایگون، ایلینیوس » در سال 1988 نوشته شده است. « نوول » دشواریهای مولف پست مدرن را بواسطهی متن های پیدا شده، پارودی های کارآگاهی، ماجراها و رمانسها و عقاید مولفانه را بررسی می کند. کارهای اولیه او به شدت تحت تاثیر شعر سورئالیسم بویژه هنری میشو و رابرت دسنوس و همچنین «سوگند زمین تنیس » جان اشبری بود .
شعر های او در « همه زیاد حرف می زنند » ، « آواهای عصبی » و ایده ( عنوان ایده از غزل مایکل درایتون شاعر قرن شانزده گرفته شده ) بیشتر مبتنی بر شخص محوری و تمهیدات غیر متعارف مکتب نیویورک است . او مخالف « یک پُز قالبی جدیت » در نوشتن شعر است ، التفات بجای موسیقی ، انتزاع ، ساختار و آنچه که او « بلند پروازی فرم غیر متعارف » می خواند مطمح نظر اوست . در ابتدای نیمه ی دوم دهه هشتاد هوور در مرکز دوره ی بازگشت شعر تجربی شیکاگو ماکسین چرنوف و الن اکویی را همراهی می کرد ، شاعرانی که کارشان هزل آمیز ، شهری ، و تصویرگرایی مبتنی بر تصویرگرایی نقاشان مکتب ایماژیست شیکاگو بود . شعر « آرزو » ی هوور درباره ی تالیف و همچنین واقعیت های اجتماعی میدان تیانانمن پکن است .
هوور به همراه ماکسین چرنوف مجله « NEW AMERICAN WRITING » را منتشر می کند . او مولف کتاب آنتولوژی شعر پست مدرن آمریکاست.
«شعرهایی که ما میتوانیم بفهمیم»
اگر میمونی ماشین سواری کند
در کنار ردیفی از ستونهای رو به دریا
و درختان نخل در سمت چپ حلبی باشند
ما این را نمیفهمیم.
ما شعرهایی را میخواهیم که بفهمیم
ما خدایی را میخواهیم که هدایتمان کند،
گلها و درختان را دوباره نامگذاری کند،
صحنه را با رنگ نشانهگذاری کند،
کاری کند که پرنده مهمانها را دعوت کند.
ما شعرهایی را میخواهیم که بفهمیم،
نه سیاه مستانی که علافاند
کنار یک آرمادیلو، نه نیستی در هم آمیخته
که می رسد به یک آهنگ،
نه دویدن درون و بیرون دیوارها
بر زبان خشک یک دهان،
نه چماقها، نه دختر، نه دریا که حرکت میکند
با سرعتی قابل توجه، در کنار خویش
و آبی همچو آب، در کنار خویش و هنوز،
نه سوسمارهای روی میز که دستهای محض می شوند.
ما شعری میخواهیم که بفهمیم،
آثار انگشت بر روی لباس مادر
درد شکنجه، دانشمندان.
لطفا ، نه خرگوش، خارج کردن ِ خرگوش
از یک کلاه زرد، نه شیپور عقبنشینی
رو به چندین مایل نه بیابان، نه باد
ما این را نمیفهمیم.
« تمنا »
این زبان کهن است که، با وجود فشار بی حد و حصر همه کسانی که به آن زبان حرف نمیزنند، باید مدام مورد استفاده قرار گیرد .
( رولان بارت )
پنج اینچ از
چنین چشمانی
اندازهی برف
از یک عبارت
میافتد، میلرزد به سوی پایین
مانند نور.
و بعد شاه –
چراغ محو میشود
و نعش شعر .
بر روی مبل مینشیند
متورم به سوی
در.
ابرها در حال گذر
کله پوکها،
اپرایی با تمنا
اما زمان
در کل
همچون گازولین
و آتش .
« با قابلیت رمانتیک »
چشم شیلنگ تخته می اندازد
بسوی تمنا .
میخواهد هماهنگ شود
با
اشیاء، فاصلهای
بعید می سازند.
مبادله یا
معاوضه
استعاره میسازد
جرم زیباشناسی
در ذهن واقع گرا،
نقاشی «واقعی
اگر نیست»
طرح میکند در
انسان.
مشمول واژهها
و اغتشاش دیگر،
پیکر ِ غرق
در آهک
در پایین خانۀ
مولف.
اجماع
حُسن آن است،
اتحاد در
تفرقه
وارد میشوند
مانند کامیونها،
اگرچه مفهوم
میریند در آن.
اگرچه نباید
شباهت داشته باشند
که
حمایت میکند؟
ازهم گسیختگی عاشق ِ
تفاوت است.
به عبارت دیگر،
ایمان راسخ
هدایت میشود بسوی
انتهای
امور مسلم مثل ِ
شب.
حالا میتوانم
تو را ببینم
در ردیفهای
نور
و کلمات ضبط میکنند
این اشتیاق را،
اما دانشجویان چینی
قطار را میسوزانند
و تاریخ میداند
تفاوت را
که تکان میخورد شبیه
یک قطار.
سایههای دیکتاتور
در پنجرههایش
یک مشت میزند
توی دماغ شعر،
بطوریکه آینه.
باید بخاطر بیاورد
«معنای عملی
برخورد را ».
شب با دیکتاتورها
کور است.
منبع aghanbari.blogfa
آنتولوژی شعر پست مدرن جهان نوشته پل هوور
مطالب بیشتر
من فکر میکنم هرگز نبوده قلب من اینگونه گرم و سرخ...
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگترین شاعران…
شبیه به مجتبی مینوی! مرتضی هاشمیپور محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی را از پویندگان…
نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور» «جیمز سیدنی ادوارد» که با نام «جیمز انسور»…
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی «لباس جایی است که فرهنگها برای حضور فیزیکی بدنها…
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایت شیرجه به آبهایِ اعماق آیدا گلنسایی: در کتاب…