طنز

نامه‌هاى مرد زن‌ذلیل سرودۀ ابوالفضل زرویی نصرآباد

نامه‌هاى مرد زن‌ذلیل سرودۀ ابوالفضل زرویی نصرآباد

ابوالفضل زرویی نصرآباد در ۱۵ اردیبهشت ۱۳۴۸ در تهران به دنیا آمد. وی شاعر و پژوهشگر در زمینه‌ی طنز بود که در نشریات و روزنامه‌ها به عنوان نویسنده و شاعر طنز قلم می‌زد. او با اسم‌های مستعار ملانصرالدین، چغندر میرزا، ننه قمر، کلثوم ننه، آمیز ممتقی، میرزا یحیی، عبدل در نشریاتی مانند نشریات موسسه گل آقا، همشهری، جام جم، ایرانیان، انتخاب، زن، مهر، کیهان ورزشی، بانو، جستجو، عروس، تماشاگران طنز می‌نوشت. از کتاب‌های وی می‌شود به تذکرهالمقامات، افسانه‌های امروزی، وقایع‌نامه‌ی طنز ایران (همکاری با فریبا فرشادمهر)، بامعرفت‌های عالم (کتاب گویای طنز)، رفوزه‌ها (مجموعه شعر طنز)، حدیث قند (مجموعه مقالات طنزپژوهی)، علاغه به خونه‌ش نرسید (مجموعه افسانه‌های طنزآمیز)، «ماه به روایت آه» رمانی براساس زندگی ابوالفضل عباس، خاطرات سر پروفسور حسنعلی خان مستوفی، کتاب مستطاب خر پژوهی اشاره کرد. 

التیماتوم دادن مرد ذلیل مر همسر را!

زندگى مو جنون گرفته، برگرد

جلو چشامو خون گرفته، برگرد

این دفه دیگه نقل هر سالیت نیست

انگارى که زبون خوش حالیت نیست

حکم تو شلّاقه، اگه قاضى‌ام

جیک بزنى، به مرگتم راضى‌ام

مثل یخ، آبت مى‌کنم ضعیفه

خونه‌خرابت مى کنم ضعیفه

من نه از او چشم سیات مى‌ترسم

نه از ننه‌ت، نه از بابات مى‌ترسم

هرچى ازت تلخى چشیدم، بسه

تو زندگى هر چى کشیدم، بسه

این دفه مى‌خوام نوکتو بچینم

من نخوامِت، کیو باید ببینم؟

خانوم شدى پیش یه مُشتى فَعله

یابو ورت داشته که یعنى بعله؟

همه‌ش مى‌خواى بگم که «بعله قربان»؟

«جنیفر»ى یا دختر اوتورخان؟

نذار بگم تو کوچه زیرت کنن

یا آبجى‌هام خرد و خمیرت کنن

نذار بگم تو رو تو شر بندازن

نذار بگم نسل تو ور بندازن

تا سر شب، خلاصه ختم کلام

خودت میاى یا خبرت، والسلام!

این‌ها رو من از این و اون شنفتم

اما از این حرفا بهت نگفتم

نوشتمش به خوارى و به خفّت

آخه من و حرف خلافِ عفت

مى‌خوام بگم اهل بخیه نیستم

مودّبم، مثل بقیه نیستم

خسته شدى، دِ باشه جونم فدات

یه جفت کفش نو خریدم برات

الانه مى‌فرستمش، روم سیا

جلدى پاشو، کفشاتو پاکن بیا!

ابوالفضل زرویی نصرآباد

***

منبع bahmansabaghzade2.blogfa

نامه‌هاى مرد زن‌ذلیل سرودۀ ابوالفضل زرویی نصرآباد

مطالب بیشتر

  1. قربون اون دلای تک سرنشین
  2. سفزنمه طنزآلود انتقادی شاملو
  3. روانکاوی در خانقاه (طنز فلسفی)
  4. نمایشنامه بالاخره این زندگی مال کیه؟
  5. زندگی در پیش رو نوشته رومن گاری
مدیریت

فریادی شو تا باران وگرنه مُرداران... احمد شاملو

Recent Posts

پنج دلیل که ادبیات ایران در جهان جدی گرفته نمی‌شود

پنج دلیل که ادبیات ایران در جهان جدی گرفته نمی‌شود آیدا گلنسایی:  بسیاری از آثار…

6 روز ago

رمان «دشمن عزیز» نوشتۀ جین وبستر: دعوت به مذهبی مبارزتر!

رمان «دشمن عزیز» نوشتۀ جین وبستر: دعوت به مذهبی مبارزتر! آیدا گلنسایی: رمان دشمن عزیز…

2 هفته ago

توصیه‌های اپیکور برای شاد زیستن

توصیه‌های اپیکور برای شاد زیستن

3 هفته ago

نگاهی به رمان «هیچ دوستی به‌جز کوهستان‌» نوشتۀ بهروز بوچانی

نگاهی به رمانِ «هیچ دوستی به جز کوهستان‌» نوشتۀ بهروز بوچانی آیدا گلنسایی:  «هیچ دوستی…

4 هفته ago

بریده‌هایی از خطابۀ نوبل ماریو بارگاس یوسا

بریده‌هایی از خطابۀ نوبل ماریو بارگاس یوسا «به روشنی به یاد می‌آورم که تبدیل شدن…

4 هفته ago