مرثیه‌ای برای مریم میرزاخانی

خورشیدم

تو را چه به نشخوار خاموشی؟

تو که خواهر آبشارهای بی‌شماری بودی

طبیعی است که مرا نمی‌شناسی

چه نسبتی می‌توان داشت با شکوفه‌های توت

و فامیل چه کسی است

برف و آفتاب؟

از شعر مرثیه

مطالب بیشتر

شعر اخراج سروده‌ی آیداگلنسایی

 

مدیریت

فریادی شو تا باران وگرنه مُرداران... احمد شاملو

Recent Posts

به یاد بهترین معلم: قیصر امین‌پور…

به یاد بهترین معلم: قیصر امین‌پور...

13 ساعت ago

درسی از «احسان یارشاطر» برای زندگی

درسی از «احسان یارشاطر» برای زندگی

6 روز ago

اسلامی‌ندوشن: سعدی شادترین شاعر ایرانی است

اسلامی‌ندوشن: سعدی شادترین شاعر ایرانی است محمدعلی اسلامی ندوشن با یاد کردن از سعدی به…

6 روز ago

تجارب دکتر «نسرین شکیبی‌ممتاز» از تدریس ادبیات فارسی در کشور ژاپن

تجارب دکتر نسرین شکیبی ممتاز از تدریس ادبیات فارسی در کشور ژاپن آهوی کوهی در…

1 هفته ago

و تمام شهوت تند زمین هستم/ که تمام آب‌ها را می‌کشد در خویش/ تا تمام دشت‌ها را بارور سازد…

و تمام شهوت تند زمین هستم که تمام آب‌ها را می‌کشد در خویش تا تمام…

1 هفته ago