آن گاه که به عشق شیفته شویم
آنگاه که به عشق، شیفته شویم.
رگهای مرا تیره و تار میسازد.
حشرات پلید.
آن گاه که به عشق شیفته شویم
هرگز نبوده قلبِ من | ||
این گونه | ||
گرم و سرخ: |
احساسمیکنم
در بدترین دقایقِ این شامِ مرگزای
چندین هزار چشمهیِ خورشید | |
در دلام |
میجوشد از یقین؛
احساسمیکنم
در هر کنار و گوشهیِ این شورهزارِ یاءس
چندین هزار جنگلِ شاداب | |
ناگهان |
میروید از زمین.
هرگز نبوده | ||
دستِ من | ||
اینسان بزرگ و شاد: |
احساسمیکنم
در چشمِ من | |
به آبشُرِ اشکِ سرخگون |
خورشیدِ بیغروبِ سرودی کشد نفس،
احساسمیکنم
در هر رگام | ||
به هر تپشِ قلبِ من | ||
کنون |
بیدارباشِ قافلهیی میزند جرس.
آمد شبی برهنهام از در | |
چو روحِ آب |
در سینهاش دو ماهی و در دستاش آینه
گیسویِ خیسِ او خزهبو، چون خزه بههم.
من بانگ برکشیدم از آستانِ یاءس:
«ــآه ای یقینِ یافته، بازت نمینهم!»
منبع
مجموعه اشعار احمد شاملو
نشر نگاه
Time شاهکار هانس زیمر (موسیقی فیلم INCEPTION )
نگاهی به کتاب «قرن من» نوشتۀ گونتر گراس مایکل هنری هیم/ ترجمه: فاطمه رحمانی کتاب…
کتاب یعنی گفتوگو نوشتۀ محمدمنصور هاشمی گاهی جملاتی را که به طور معمول میگوییم و…
چرا سورن کیرکگورِ عاشق قید ازدواج با رگینه را زد؟ رِی مانک، نیواستیتسمن — ویتگنشتاین زمانی به…