یادداشت

دومین سالگرد درگذشت مریم میرزاخانی

دومین سالگرد درگذشت مریم میرزاخانی

 

دو سال گذشت. دو سال از بدترین خبر گذشت. یک سرمایه، یک الگوی بزرگ، یک اسوۀ پشتکار و تلاش و جاه‌طلبی خاموش شد، خاموش شد اما تمام نشد. روح بزرگترین عاشقان زمین هرگز تمام نمی‌شود.

« تو نمی‌دانی مُردن

وقتی که انسان مرگ را شکست داده است

چه زنده‌گی‌ست!»

مریم میرزاخانی زنی است که توانست از هندسه شعری غرّا بیافریند. هندسه را به چیزی عاطفی بدل کند. به آن روح داد، اما فقط این‌ها نیست. دستکار او تنها جنسیت مونث دادن به ریاضیات نبود. او تمام زنان جهان را به این باور رساند که محدودیت‌هایی که برای ذهن زنان بدیهی فرض شده، یک دروغ محض است، او زن را از سایۀ «جنس دوم» رهانید و به او اعتباری دوباره بخشید.

او نه فقط ملکۀ ریاضیات جهان که ملکۀ ارادۀ مطلق انسان است که درس جنگیدن تا دم آخر و لبخند بر لب داشتن، درس پایان یافتن مغرورانه، درس صبوری و پذیرش بی‌عدالتی ذاتی جهان و آرامش را با زندگی‌اش سرودی کرد. یادآوری او در دومین سال پروازش تنها مرور درس‌های بزرگ اوست نه تذکر فقدان او که به شهادت حافظِ کبیر:

«هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق

ثبت است بر جریدۀ عالم دوام ما»

چگونه می‌توان در سالگرد پرواز او غمگین بود و حسرتی داشت، افسوس از آنِ مردگان است نه او که زندگی را نازیسته ترک نکرد.

این مطلب فقط ادای احترامی است و بیان اینکه پیغام او را دریافته‌ایم و مشعلش را. آتشش را  زنده نگاه خواهیم داشت در مریم‌وار زیستن‌ها و تلاش‌ها و کوتاه نیامدن‌های خویش.

کلام را با سطرهایی از  شعر لوحِ شاملو به پایان می‌برم:

«_ شد آن زمانه که بر مسیحِ مصلوب خویش به مویه می‌نشستید

که اکنون

هر زن

مریمی است

و هر مریم را عیسائی بر صلیب است،

بی تاجِ خار و صلیب و جل‌جتا

بی‌پیلات و قاضیان و دیوان عدالت._

عیسایانی همه هم‌سرنوشت

عیسایانی یک‌دست

با جامه‌ها همه یک‌دست

و پاپوش‌ها و پاپیچ‌هائی یک‌دست_هم بدان قرار_

و نان و شوربائی به تساوی

[که برابری، میراث گران‌بهای تبار انسان است، آری!]

و اگر تاج خاری نیست

خودی هست که بر سر نهید

و اگر صلیبی نیست که بر دوش کشید

تفنگی هست

[اسباب بزرگی

همه آماده]

 

دومین سالگرد درگذشت مریم میرزاخانی

 

مطالب بیشتر

  1. مرثیه‌ای در سوگ مریم میرزاخانی
  2. مستند مریم میرزاخانی

 

 

 

 

 

 

 

 

مدیریت

فریادی شو تا باران وگرنه مُرداران... احمد شاملو

Recent Posts

من فکر می‌کنم هرگز نبوده قلب من این‌گونه گرم و سرخ…

من فکر می‌کنم هرگز نبوده قلب من این‌گونه گرم و سرخ...

23 ساعت ago

نگاهی به کتاب «خطابه‌های برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی

نگاهی به کتاب «خطابه‌های برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگ‌ترین شاعران…

4 روز ago

شبیه به مجتبی مینوی!

شبیه به مجتبی مینوی! مرتضی هاشمی‌پور محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی را از پویندگان…

5 روز ago

نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور»

نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور» «جیمز سیدنی ادوارد»‌ که با نام «جیمز انسور»‌…

1 هفته ago

جمله‌هایی به یادماندنی از نغمه ثمینی

جمله‌هایی به یادماندنی از نغمه ثمینی «لباس جایی است که فرهنگ‌ها برای حضور فیزیکی بدن‌ها…

1 هفته ago

«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آب‌هایِ اعماق

«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایت شیرجه به آب‌هایِ اعماق آیدا گلنسایی: در کتاب…

2 هفته ago