شعری با یک دُم ما نمیتوانیم باهم باشیم، راه ما جداست تو گربهی قصابی من گربهی سرگردان کوچهها. تو از ظرفی لعابی میخوری من از دهان...
خاطرهای در درونم است خاطره ای در درونم است چون سنگی سپید درون چاهی. سر ستیز با آن ندارم، توانش را نیز: برایم شادی است...
آشنایی با آنا آخماتووا زمانی که آنا آخماتووا اولین مجموعه شعر خود به نام شامگاه را در 1912 منتشر کرد، 23 سال داشت و نامش در...
خوشحالم خوشحالم سبب آزار تو نیستم شادم که تو آزارم نمیدهی زمین سنگین، از زیر پاهای من به جایی نخواهد رفت میتوانیم در کنار هم...
دختری است وطنم نمیتوانم تاریخی را دوست بدارم که تنها بوی پیکر و گیسوی سوختهی زن از آن بیاید. نمیتوانم آینهای را دوست بدارم که در...
1- خاکسپاری مرده آوریل بیرحمترین ماه است که میرویاند از خاک بیجان یاسها را باهم میآمیزد خاطرهها و هوس را و به جنبش میآورد ریشههای افسرده...
افکاری که در خیابان شلوغ به سراغم میآیند چهرهها. میلیاردها چهره بر گسترهی زمین. هریک متفاوت از چهرههایی که بودهاند و خواهند بود. ولی چه...
آشنایی با ادگار آلن پو… داستان کوتاه با زندگی در آمریکا سازگاری بیشتری داشت و در این کشور چنان شکوفا شد که اساسا یک نوع ادبی...
بلقیسِ نزار قبانی با صدای دکتر نسرین شکیبی ممتاز
«با هر خداحافظی میآموزی» شعری از خورخه لوییس بورخس کمکم تفاوت ظریف میان نگهداشتن یک دست و زنجیر کردن یک روح را یاد خواهی گرفت. اینکه...