نگاه کن؛ شعری از احمد شاملو نگاه کن 1 سال بد سال باد سال اشک سال شک سال روزهای…
به تو بگویم دیگر جا نیست قلبت پر از اندوه است آسمانهای تو آبی رنگییِ گرمایاش را از دست…
سرچشمه در تاریکی چشمانت را جستم در تاریکی چشمهایت را یافتم و شبم پر ستاره شد. تو را صدا کردم…