سطرهایی از گفتوگوی ناصر حریری با احمد شاملو _ به عقیدۀ شما ادبیات اروپایی در شعر امروز ما بیشتر تأثیر…
سرکش و سرسبز و پیچنده گیاهی دیوارِ کهنهی باغ را فروپوشیده است. از این سو دیوار دیگر به جز…
باغ من آسمانش را گرفته تنگ در آغوش ابر؛ با آن پوستین سرد ِ نمناکش باغ بیبرگی روز و شب تنهاست…
دوستات میدارم بی... دوستات میدارم بیآنکه بخواهمات. سال گشتهگیست این که به خود در پیچی ابر وار بِغُرّی بیآنکه…
سرود ششم شگفتا که نبودیم عشقِ ما در ما حضورِمان داد. پیوندیم اکنون آشنا چون خنده با لب و اشک…
دیگر تنها نیستم بر شانهی من کبوتری است که از دهانِ تو آب میخورد بر شانهی من کبوتریست که گلوی…
پس آنگاه زمین... پس آنگاه زمین به سخن درآمد و آدمی، خسته و تنها و اندیشناک بر سرِ سنگی…
آخرِ شاهنامه این شکسته چنگِ بیقانون، رام چنگ چنگی شوریده رنگ پیر، گاه گوئی خواب میبیند. خویش را در…
سرچشمه در تاریکی چشمانت را جستم در تاریکی چشمهایت را یافتم و شبم پر ستاره شد. تو را صدا کردم…
شعر«رکسانا»روایتی از دیدار شاعر با زنی اثیری و در ارضِ ملکوت یا هورقلیاست. در این سروده زنی برآمده از…
امیر علی نجومیان و شازده کوچولو در ایران درباره تراژدیهای یونان و ادبیات کلاسیک از رنسانس تا قرن نوزدهم، کارهایی…