شعر باشکوه رکسانا سرودۀ احمد شاملو بگذار کسی نداند که چگونه من از روزی که تختههای کفِ این کلبهی…
دیگر تنها نیستم بر شانهی من کبوتری است که از دهانِ تو آب میخورد بر شانهی من کبوتریست که گلوی…