باغ من آسمانش را گرفته تنگ در آغوش ابر؛ با آن پوستین سرد ِ نمناکش باغ بیبرگی روز و شب تنهاست…
دوستات میدارم بی... دوستات میدارم بیآنکه بخواهمات. سال گشتهگیست این که به خود در پیچی ابر وار بِغُرّی بیآنکه…
کاشفان فروتن شوکران با صدای احمد شاملو خطابۀ تدفین غافلان همسازند تنها توفان کودکان ناهمگون میزاید همساز سایهسانانند، محتاط در…
چند سروده از «گراناز موسوی» عریضه اول چفت در را بینداز که همسایهها خوابند بعد خسته نباشی چای نه دم…
دربارهی مردی که دلش را جرئت نداشت ببازد پاروهایش مقوایی و بادبانهایش هرچه کاغذیتر بهتر دیگر کسی نمانده که…
سرود ششم شگفتا که نبودیم عشقِ ما در ما حضورِمان داد. پیوندیم اکنون آشنا چون خنده با لب و اشک…
چهار شعر از «مهدی اخوان ثالث» چون سبوی تشنه از تهی سرشار، جویبار لحظهها جاریست. چون سبوی تشنه کاندر خواب…
دیباچه بخوان به نام گل سرخ، در صحاری شب که باغها همه بیدار و بارور گردند. بخوان، دوباره بخوان،…
دیگر تنها نیستم بر شانهی من کبوتری است که از دهانِ تو آب میخورد بر شانهی من کبوتریست که گلوی…
دیدار در شب و چهرهی شگفت از آن سوی دریچه به من گفت من مثل حس گمشدگی وحشتآورم اما…