داروگ خشک آمد کشتگاه من در جوار کشت همسایه گرچه میگویند: «میگریند روی ساحل نزدیک سوگواران در میان سوگواران» …
به تو بگویم دیگر جا نیست قلبت پر از اندوه است آسمانهای تو آبی رنگییِ گرمایاش را از دست…
دو سروده از «سهراب سپهری» و پیامی در راه روزی خواهم آمد و پیامی خواهم آورد در رگها نور خواهم…
آخرِ شاهنامه این شکسته چنگِ بیقانون، رام چنگ چنگی شوریده رنگ پیر، گاه گوئی خواب میبیند. خویش را در…
در خیابانهای سرد شب من پشیمان نیستم من به این تسلیم میاندیشم من صلیب سرنوشتم را بر فراز تپههای قتلگاه…
سرچشمه در تاریکی چشمانت را جستم در تاریکی چشمهایت را یافتم و شبم پر ستاره شد. تو را صدا کردم…