زن دستهایش را روی زندگی گرم میکند... ظهر زلال ساعتش را نگاه میکند دیوار وقتِ بدرقهی آسمان است به…
نهاینکه بلد نبود سیلاب گلآلود را.... یک بازی تازه نه اینکه بلد نبود سیلاب گلآلود را یا فکرش قد نمیداد…
معرفی کوتاه «تا شکوفۀ سرخ یک پیراهن» (عشق، زن و کودکی در شعر احمد شاملو)
انتشار کتاب تا شکوفۀ سرخ یک پیراهن (عشق، زن و کودکی در شعر احمد شاملو) نوشتۀ آیدا گلنسایی توضیح کوتاه:…
رمان «دریاس و جسدها» نوشتۀ بختیار علی: روایتِ شهر شطرنجی و مهرههایش آیدا گلنسایی: دریاس یکی از پسران ستارهخانم از…
«با گاوآهن استخوان مردگان را شخم بزن» اثر اولگا توکارچوک: یک جنایت و مکافات مدرن! آیدا گلنسایی: یانینا دوشیکو زن…
نمایشنامۀ «جنون جورج سوم» نوشتۀ الن بنت: راهنمای آدم کردن دیکتاتور! آیدا گلنسایی: جورج سوم پادشاه مستبدی است که ناگهان…
نمایشنامۀ «ببر پشت دروازه» اثر ژان ژیرودو؛ لبخندی تاریک به حماقتِ خوشبینی آیدا گلنسایی: پاریس، شاهزادۀ تروا، هلن را از…
بانویی در ون نوشتۀ اَلن بِنِت: روایت جذاب یک تراژدی مضحک! آیدا گلنسایی: در پشت جلد کتاب بانویی در ون…
برشی از رمان «خداحافظ آنا گاوالدا» نوشتۀ آیدا گلنسایی چقدر راست گفت گل سرخ که جهان خوشبوست، چقدر راست گفت…