آهوی بیگناه شود زخمدار و لنگ با خون خود نویسد در برفِ سیمرنگ: «_بدرود، جنگلِ من! خوش باش در بهار!»…
چند شاعر فرنگی چند شاعر فرنگی در کنار هم، چه از راه ترجمههایی که از شعرشان شده، چه از طریق…
شاسوسا کنار مشتی خاک در دوردست خودم تنها نشستهام نوسانها خاک شد و خاکها از میان انگشتانم لغزید و فروریخت…
محمد دهقانی: «غربت و غرابت نیما» دوستی حکایت میکرد که وقتی به یوش رفته بودیم، در راه پیرمردی از اهالی…
شعر یا نثر؟ این یک حقیقت ساده است که امروزه اکثر بلکه همهی تعاریف و برداشتهایی که از…
درنگی در شعر ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد و این منم زنی تنها در آستانه فصلی سرد در ابتدای…
نگاهی به خرمشهر و تابوتهای بی در و پیکر آنوقتها که دستم به زنگ نمیرسید در میزدم حالا که دستم…
در شعر حیاتی جریان دارد که وابسته به حوزهی زیست آن در یک ساختار نظاممند یگانه و در بستری آشنا…
از زخم قلب آمان جان دختران دشت! دختران انتظار! دختران امیدِ تنگ در دشت بیکران، و آرزوهای بیکران در آلاچیقهائی…
سهراب منظومهی «مسافر» را در سی و هشت سالگی سرود. مسافر از صدای پای آب کمتر معروف شده است چون…