پرفورمنس مارینا آبراموویچ و آن نگاه
مارینا آبراموویچ، چهره ی شاخص هنر مفهومی به خاطر اجراهای جنجالی در دنیا حسابی سر و صدا کرده. او در این اجرای سال ۲۰۱۰ که “هنرمند حاضر است” نام داشت سه ماه روی یک صندلی نشست تا با ۱۰ هزار نفر ارتباط بی واژه برقرار کند.
مارینا فراخوان داده بود که حاضر است با هر که رو در رویش بنشیند یک دقیقه ارتباط بی کلام برقرار کند. یکی از افرادی که روبرویش نشست، اولای معشوق سابق اش بود که پس از ۲۲ سال با او روبرو میشد!
دربارۀ مارینا آبراموویچ
مارینا آبراموویچ (به صربی: Marina Abramović) متولد ۳۰ نوامبر ۱۹۴۶ در یوگسلاوی، هنرمندی در زمینه هنر اجرا میباشد.
مارینا آبرامویچ هنرمند یوگسلاویتبار ساکن نیویورک است که از اوایل دههٔ ۱۹۷۰ خلق آثار پرفورمنس را به صورت حرفهای آغاز کرد. وی با سه دهه فعالیت، سعی بر این دارد تا خود را به عنوان «مادر هنر پرفورمنس» مطرح کند.
اثر آبراموویچ رابطهٔ میان پرفورمر (اجراکار) و مخاطب، محدودیتهای بدن و امکانات مفاهیم ذهنی را مورد کاوش قرار میدهد.
پاتریچ واماوا عموی بزرگ مارینا آبراموویچ، کشیش یک کلیسای ارتدوکس صربستانی بود. والدین او، هر دو در جنگ جهانی دوم نظامی بودند. پدرش ووجو یک فرمانده بود که بعد از جنگ به عنوان یک قهرمان ملی مورد تحسین قرار گرفت. مادرش دانیکا، یک سرگرد ارتش بود که در اواسط دهه شصت مدیریت موزهٔ هنر و انقلاب بلگراد را بر عهده داشت.
پدر آبرامویچ در ۱۹۶۴ خانوادهاش را ترک کرد. در مصاحبهای که در ۱۹۹۸ منتشر شد، مارینا شرح داد که چگونه «مادر به شیوهٔ ارتشیها کنترل من و برادرم را در دست گرفت. من تا سن ۲۹ سالگی اجازه نداشتم که بعد از ۱۰ شب از خانه بیرون بروم. . . . همه پرفورمنسهایم در یوگسلاوی را در غروب و قبل از ساعت ۱۰ شب انجام میدادم چرا که مجبور بودم که پس از آن به خانه بروم. کاملاً احمقانه بود اما تمام خودزنیها، تازیانهزنیها و خودسوزیهایم تقریباً زندگیام را در ستارهٔ آتشین مفقود میکرد. همهچیز باید قبل از ساعت ۱۰ و در غروب انجام میشد.
پرفورمنس مارینا آبراموویچ و آن نگاه
مارینا آبراموویچ نیروی طبیعت است. هنرمندی که آثارش به اندازه زندگیاش حیرتانگیزند. او از بدنش به مثابه سوژه و رسانه اصلی هنرش استفاده میکند. آبراموویچ در اواسط دهه هفتاد با اجراهای رادیکال و خلاقانهاش که با همکاری اولای هنرمند آلمانیتبار ساخته بود به شهرت رسید. «هنر راحت است» نوشتهای بود که آبراموویچ و اولای بر شیشه جلوی اتومبیل مینیون که خانهشان بود و در آن زندگی میکردند چسبانده بودند؛ اتومبیلی که حالا اثری موزهای است. وقتی همکاری3۳ ساله این دو به پایان رسید، مارینا به تنهایی کارش را ادامه داد و در نهایت به نامدارترین پرفورمنس آرتیست زن بدل شد که بانی تبدیل اجرا به شکلی نهادینه از هنر بود.
اجراهای او شخصی و به لحاظ فیزیکی و حسی آشکار و پرمخاطره بودند. او در اجراهای خود کنشهای زندگی روزمره مانند قدم زدن، جیغ کشیدن و در کل کارهای عادی زندگی را ملاک قرار میداد تا از این طریق قدرت نهفته در این کارها را افشا کند.
(منبع: fa.wikipedia)
مطالب دیگر
من فکر میکنم هرگز نبوده قلب من اینگونه گرم و سرخ...
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگترین شاعران…
شبیه به مجتبی مینوی! مرتضی هاشمیپور محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی را از پویندگان…
نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور» «جیمز سیدنی ادوارد» که با نام «جیمز انسور»…
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی «لباس جایی است که فرهنگها برای حضور فیزیکی بدنها…
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایت شیرجه به آبهایِ اعماق آیدا گلنسایی: در کتاب…