موسیقی والا / قدسیان آسمان
(علیرضا عصار/ محمد اصفهانی)
متن شعر
ای کاروان! ای کاروان!
من دزد شبرو نیستم
ای کاروان! ای کاروان!
من دزد شبرو نیستم
من پهلوان عالمم
تیغ رویارو زنم
من پهلوان عالمم
من تیغ رویارو زنم
بر قدسیان آسمان
من هر شبی یاهو زنم
گر صوفی از لا دم زند
من دم ز الا هو زنم
باز هوایی نیستم
تا تیهوی جان آورم
عنقای قاف غربتم
کی بانگ بر تیهو زنم
—
ای کاروان! ای کاروان!
من دزد شبرو نیستم
ای کاروان! ای کاروان!
من دزد شبرو نیستم
من پهلوان عالمم
تیغ رویارو زنم
من پهلوان عالمم
من تیغ رویارو زنم
بر قدسیان آسمان
من هر شبی یاهو زنم
گر صوفی از لا دم زند
من دم ز الا هو زنم
خاقان اردودار اگر
از جان مگردد ایل من
صاحبقران عالمم
بر ایل و بر اردو زنم
خیز ای توانگر پیش من
بنشین به زانوی ادب
من پادشاه کشورم
کی پیش تو زانو زنم
ای کاروان، ای کاروان، من دزد شب رو نیستم
من پهلوان عالمم
تیغ رویارو زنم
من پهلوان عالمم
من تیغ رویارو زنم
بر قدسیان آسمان
من هر شبی یاهو زنم
گر صوفی از لا دم زند
من دم ز الا هو زنم
شاعر : مولانا
مطالب دیگر
پنج دلیل که ادبیات ایران در جهان جدی گرفته نمیشود آیدا گلنسایی: بسیاری از آثار…
رمان «دشمن عزیز» نوشتۀ جین وبستر: دعوت به مذهبی مبارزتر! آیدا گلنسایی: رمان دشمن عزیز…
نگاهی به رمانِ «هیچ دوستی به جز کوهستان» نوشتۀ بهروز بوچانی آیدا گلنسایی: «هیچ دوستی…
بریدههایی از خطابۀ نوبل ماریو بارگاس یوسا «به روشنی به یاد میآورم که تبدیل شدن…