تحلیل داستان ضحاک و فریدون براساس نظریه یونگ
چکیده
داستان ضحاک و فریدون یکی از مشهورترین اسطوره های ایرانی است که فردوسی در شاهنامه به نقل آن پرداخته است. در مقاله حاضر کوشش شده این اسطوره و قهرمانان آن بر حسب چهارچوبهای نقد اسطوره ای مبتنی بر عقاید یونگ و پیروانش تحلیل گردد.
در نظر یونگ محتوای ناخودآگاه جمعی یا همان کهن الگوها به شکل افسانه و اسطوره پدیدار می گردند. این کهن الگوها خود ناشناخته و ناپیدایند اما به شکل رویا، افسانه و اسطوره تجلی می کنند.
در مقاله حاضر ضحاک و فریدون به عنوان تجلی های مختلف یک روان واحد و مراحل رشد آن به سمت فرآیند فردیت و کمال شخصیت تاویل شده اند.
نتیجه کار نشان می دهد که با استفاده از این شیوه می توان درک بهتری از اسطوره های ایرانی داشت و برخی جنبه های تاریک آن را روشن تر ساخت.
مطالب بیشتر
ویلیام فاکنر: هنرمند هيچ اخلاقی نمیشناسد مصاحبهکنندهای از فاکنر میپرسد: نويسنده چگونه رُماننويس جدی میشود؟…
بریدهای از کتاب آسایش نوشتۀ مت هیگ به دلیل انعطافپذیری عصبی، مغز ما براساس چیزهایی…
چرا «گلابی» مهم است؟ گلابی از زمان ماقبل تاریخ با ما بوده است، حتی برشهای…