Categories: تحلیل نقاشی

بررسی نقاشی La Vie از پیکاسو

بررسی نقاشی La Vie از پیکاسو

 

این اثر«La Vie » متعلق به «پابلو پیکاسو» نقاش شهیر اسپانیاست. در نگاه اول در این اثر سه قسمت قابل مشاهده است.

روایت اول: زن و مردی تقریبا برهنه در آغوش همدیگر را نشان می‌دهد.

روایت دوم: نقاشی‌هایی بر دیوار که حالت اضطراب را تداعی می‌کند.

روایت سوم: زنی پوشیده با کودکی در آغوش.

در بخش اول تصویر، مرد و زن هیچ‌کدام به کودک نگاه نمی‌کنند. نگاه آن‌ها به جایی مبهم است. گویی کاری کرده‌اند ولی از روی غریزه و نمی‌توانند مسئولیت آن را قبول کنند. تولید مثل کرده‌اند اما نگهداری از نوع برای ایشان بی‌مفهوم است. مرد انگشتش را سمت کودک گرفته اما او را نمی‌نگرد. زن هم به مرد تکیه داده و دارد فکر می‌کند. از آنجا که زن برهنه با کودک حس بیگانگی دارد می‌توان گفت او از زنانی سخن می‌گوید که دلیلی نمی‌بینند رابطه‌ی جنسی را چیزی مربوط به تولید مثل بدانند و رابطه‌ی جنسی عاشقانه را بی‌ارتباط می‌دانند با ازدواج.

روبروی ایشان زنی پوشیده ایستاده است گویا به این دو می‌نگرد تا این دو سنت‌ها و آداب و رسوم و ارزش‌های جامعه را به خاطر بیاورند. به یاد بیاورند ازدواج امریست نه فردی که مربوط به اجتماع و نه برای عشق که باید به تولید نوع منجر شود.

زن پوشیده نگاه مواخذه‌گرانه‌ای به این دو نفر دارد اما آن‌ها در چشمان او نگاه نمی‌کنند و گویا حرفی با ایدئولوژی حاکم جامعه ندارند و از کودک شانه خالی می‌کنند.

می‌توان زن پوشیده را نماینده‌ی طبقه‌ی بورژوازی به حساب آورد که مدافع ازدواج است (سیمون دوبووار ازدواج را دخالت بی‌جای نهاد بورژوازی و دولت در زندگی خصوصی افراد می‌داند)

در نقاشی روی دیوار هم زن و مردی را می‌بینیم که به یکدیگر به حالتی دردمندانه آویخته‌اند و حالت کلافگی در هردو نقاشی و مخصوصا احساس تنهایی و بیگانگی زیاد است.

بررسی نقاشی La Vie از پیکاسو

در برداشت دیگر می‌توان گفت این کودک معصومیت و شادی یا ضمیرناخودآگاه این دو نفر است که در دست زنِ پوشیده یا «خود» (که در روانکاوی فروید خود مظهر رعایت قوانین اجتماعی است) به خواب رفته است.

می‌توان گفت از زن و مرد لذت گرفته شده است. آن‌ها با هم می‌خوابند و رابطه برقرار می‌کنند اما معاشقه‌ای در کار نیست. زیرا کودک که رمز شادی ایشان است، خوابیده. آن‌هم در دست قانون اجتماعی و فراخود که کلا نقش مهار کردن تاریکی و نهاد و شهوت انسان را دارند.

شهوتِ بدون نبوغ تبدیل به یک رابطه‌ی جنسی خشک و بدون احساس می‌شود. مانند خوردن غذایی یخ کرده که فقط شکم را سیر می‌کند نه روح را.

مرد متوجه شده که این کودک به ایشان مربوط است و انگشت اشاره را به سمت او برده اما زن انگار در جای دیگریست. کودک او را، روح او را «فرامن» یا (وجدان و قوانین اجتماعی نهادینه شده) که لباس و پوششِ «خود» به تن دارد از او گرفته است. (در روانکاوی فروید نهاد یا سرشت ضمیر ناخودآگاه است و بخش عظیم وجود ماست، «خود» به قوانین اجتماعی و هنجار احترام می‌گذارد و «فراخود» قوانین اجتماعی و عرف نهادینه شده است که افراد به صورت خودکار آن را رعایت می‌کنند و دیگر مانند مرحله‌ی خود نیازی به وجود قانون ندارد. فراخود مرحله‌ی قانون پذیرفته شده از سمت درون است)

 

مطالب دیگر

  1. تحلیل نشانه شناسی نقاشی گرنیکا
  2. آلن دوباتن و تحلیل لاس منیناس پیکاسو
مدیریت

فریادی شو تا باران وگرنه مُرداران... احمد شاملو

Recent Posts

دربارۀ بیژن الهی…

دربارۀ بیژن الهی...

12 ساعت ago

«دیروز خیلی دیره» نوشتۀ شهلا حائری: شفای نهفته در بازیابی خاطرات

«دیروز خیلی دیره» نوشتۀ شهلا حائری: شفای نهفته در بازیابی خاطرات آیدا گلنسایی: «دیروز خیلی…

2 روز ago

گفت‌وگو با فروغ، شاملو، سهراب، اخوان‌ثالث و…

گفت‌وگو با فروغ، شاملو، سهراب، اخوان‌ثالث و... گفت‌وگو با فروغ، شاملو، سهراب، اخوان‌ثالث و... گفت‌وگوی…

5 روز ago

«نکاتی دربارۀ معناداری شعر»، دکتر تقی پورنامداریان

«نکاتی دربارۀ معناداری شعر»، دکتر تقی پورنامداریان

6 روز ago

«بی‌تو به سر نمی‌شود»، مولوی با صدای فریدون فرح‌اندوز

«بی‌تو به سر نمی‌شود»، مولوی با صدای فریدون فرح‌اندوز (بیشتر…)

7 روز ago

از «حکیم عمر خیام» چه می‌دانیم؟

از «حکیم عمر خیام» چه می‌دانیم؟

1 هفته ago