شعر سیاسیِ نزار قبانی

مردم مرا عاشقی بزرگ می‌دانند… و نمی‌خواهند مرا خشمگینی بزرگ بشناسند. این روی سکه را می‌شناسند، اما به آن روی سکه اهمیت نمی‌دهند.

نزار قبانیِ پیش از پنجم ژوئن* را قبول دارند … اما نزار قبانی پس از پنجم ژوئن را رد می‌کنند…

آنان اطلاعات جغرافیایی خود را در مورد من به کار می‌بندند. شعر عاشقانۀ مرا قاره‌ای جداگانه می‌دانند و شعر انقلابی‌م را قارۀ جداگانه دیگر… و میان این دو دریای پنجم ژوئن را حایل قرار می‌دهند.

مرا در شیشۀ عشق می‌گذارند و در آن را به موم قرمز مهر و موم می‌کنند. چنین کاری تحدید ساده‌دلانۀ عشق است و تحدید ساده‌لوحانۀ من.

آن که دوستدار زنی است دوستدار وطنی است و آن که به رخساری زیبا دل می‌بازد به جهان دل باخته است.

اما سرزمین من به عشق جز از سوراخ سوزن نمی‌نگرد و به آن جز از خلال جغرافیای پیکر زن نگاه نمی‌کند.

شعر گفتن من دربارۀ زن به هیچ روی به این معنا نیست که من با پیکر او عهدنامه‌ای ابدی امضا کرده‌ام. عشق نزد من در آغوش گرفتن جهان و به برگرفتن انسان است. گاه وطن نیز معشوقه‌ای زیباتر و پر بهاتر از همۀ معشوقه‌ها می‌شود.

از این‌رو، این شیوۀ جراحانه را در تقسیم‌بندی شاعر نه پذیرفته‌ام و نه اکنون می‌پذیرم. همچنان که ابا دارم مرا ماده‌ای شیمیایی با رنگ و طعم و بوی خاص بدانند.

من نمی‌پذیرم که مثلث یا مربع یا دایره‌ای باشم. زیرا شاعر نه شکلی هندسی است که نتواند از خود فراتر برود و نه مجسمه‌ای است از برنز در بوستانی عمومی که نتواند قاعدۀ تندیس را ترک کند.

این نگاه جزئی‌نگر به شاعر جز در میان ما متعارف نیست. ما سخت شیفتۀ گذاشتن شاعران در شیشه‌ها_ چنان که داروسازان می‌کنند_ و زدنِ برچسب‌هایی بر آن‌ها هستیم که نشان می‌دهد شیشه حاوی چیست.

شاعر حالت است، نه درخت است نه میخِ خیمه.

حالت در هر آن به صورتی دیگر درمی‌آید. شاعر چون موج دریا دائم در حال زیر و زبر شدن است.

 

منبع

تا سبز شوم از عشق

موسی اسوار

نشر سخن

ص 42-41

 

مطالب بیشتر

  1. مصاحبه با نزار قبانی
مدیریت

فریادی شو تا باران وگرنه مُرداران... احمد شاملو

Recent Posts

از «حکیم عمر خیام» چه می‌دانیم؟

از «حکیم عمر خیام» چه می‌دانیم؟

9 ساعت ago

چگونه از «دادگاه بیست‌وچهار ساعتی ذهن» و «محکومیت‌های مداوم» رها بشویم؟

چگونه از «دادگاه بیست‌وچهار ساعتی ذهن» و «محکومیت‌های مداوم» رها بشویم؟

1 روز ago

من فکر می‌کنم هرگز نبوده قلب من این‌گونه گرم و سرخ…

من فکر می‌کنم هرگز نبوده قلب من این‌گونه گرم و سرخ...

4 روز ago

نگاهی به کتاب «خطابه‌های برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی

نگاهی به کتاب «خطابه‌های برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگ‌ترین شاعران…

7 روز ago

شبیه به مجتبی مینوی!

شبیه به مجتبی مینوی! مرتضی هاشمی‌پور محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی را از پویندگان…

1 هفته ago

نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور»

نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور» «جیمز سیدنی ادوارد»‌ که با نام «جیمز انسور»‌…

1 هفته ago