با ما همراه باشید

مکاتب ادبی

ادبیات پوچی و ادبیات متعهد

ادبیات پوچی و ادبیات متعهد

از آنجا که اگزیستانسیالیست‌ها به پوچی و بیهودگی جهان عقیده دارند ابرمز در فرهنگ خود از این فلسفه تحت عنوان ادبیات پوچی (literature of the absurd) سخن گفته است. هر انسان وجود جداگانه و مستقلی است که به طرز زشت و نابهنجاری در جهان بیگانه انداخته شده است.

سارتر معتقد بود که هیچ حقیقت و ارزش و معنای فطری (موروثی) در زندگی انسان وجود ندارد. انسان از هیچ (nonthingness) شروع می‌شود و به هیچ می‌رسد ( از خاک بر آمدیم و بر باد شدیم) و این هر دو پوچ و دردناک است.

ادبیات پوچی بعدها به طرز وسیعی در رمان‌ها و نمایشنامه‌های معاصر منعکس شده است.

شمیسا در جایی دیگر از کتاب مکاتب ادبی مجدداً از ادبیات پوچی صحبت می‌کند.

 

ادبیات پوچی

ریشۀ این جریان را به نهضت اکسپرسیونیسم و سورئالیسم و دادائیسم مربوط کرده‌اند. جز این‌ها در آثار جیمز جویس و فرانتس کافکا (محاکمه، مسخ) می‌توان رگه‌هایی از ادبیات پوچی را جست.

ادبیات پوچی به عنوان طغیان علیه باورها و ارزش‌هایی که در فرهنگ و ادب سنتی مطرح است شناخته می‌شود. در فرهنگ و ادبیات سنتی می‌گفتند انسان موجودی معقول و منطقی است که در جهان نسبتاً نظام‌مند که حساب و کتابی دارد زندگی می‌کند. انسان جزیی از یک نظام موزون و قانونمند اجتماعی است و قادر است که خوشبخت و قهرمان و پیروز باشد.

اما در قرن بیستم فلسفه‌هایی به وجود آمد که این تفکر را قبول نداشت. مثلا در دهه سی اگزیستانسیالیسم به وجود آمد که انسان را موجودی تنها و منزوی می‌دانست که در جهانی بیگانه می‌زید. در این ضمن دو جنگ جهانی اول و دوم این تفکر را رواج داد که قوانین و اخلاقیات یک لایۀ سطحی است که هنوز در جوامع بشری نهادینه نشده است و چه بسا که هرگز نشود.

بکت از نویسندگان ادبیات پوچی در آثار خود غیر منطقی بودن و بی‌معنایی زندگی را نشان می‌دهد. در آثار ژان ژنه پوچی و دیو صفتی به هم درآمیخته و برجسته شده است.

در آثار دیگر بزرگان ادبیات پوچی هم چون اوژن یونسکو (فرانسه)، هارولد پینتر (انگلستان) ادوار آلبی (آمریکا) یأس و بدبینی و مسخرگی و عدم اعتقاد به رستگاری و فلاح موج می‌زند. البته اعتقاد به پوچ بودن زندگی و بدبینی نسبت به بشر و کار جهان از قدیم الایام در آثار ادبی مطرح بود، اما مفهوم انسان عبث homo absurds مفهوم تازه‌ای است که در عصر جدید به وجود آمد و درکارهای امثال آندره مالرو، سارتر و کامو و نویسندگان غرب که آوارگی و ویرانی دو جنگ را دیده بودند منعکس شد، مخصوصا در کتاب تحقیقی کامو موسوم به اسطورۀ سیزیف (1942) برجسته شد. به نظر کامو زندگی اصالتاً پوچ است و هدفی ندارد، دلهره‌آور (دلهرۀ متافیزیکی) و غم‌افزاست و خلاصه اینکه مضحک است، انسان‌ها هم به صورت جدا و تنها در جهان دشمن کیش زندگی می‌کنند و چاره‌ای هم نیست. باید توجه داشت که فلسفۀ آته ایست در دوران جدید انسان را که در طول زمان برای خود اعتقادات امیدبخشی آفریده بود به کلی خلع سلاح کرد در این صورت طبیعی است که حتی یک عامل تنها مثلاً فکر مرگ که دیگر در پشت آن چیزی نیست بشر را دچار افسردگی و یأس کند.

در فرهنگ وبستر در معنی absurd می‌نویسد وضع و شرایطی که در آن آدمی در جهانی بی‌معنی و بی‌منطق می‌زید و در آن زندگی انسان هیچ معنایی بیرون از وجود خودش ندارد. در مورد «بی‌معنی» بودن باید توجه داشت مه مراد پوچی و نامربوط بودن و ابهام و گنگی است زیرا ریشه surd به معنی جذر اصم و گنگ است. surds در لاتین به معنی کر و احمق است.

در نمایشنامۀ در انتظار گودو سخنان قهرمانان بی‌معنی نیست بلکه به ظاهر نامربوط و به اصطلاح مزخرف می‌نماید، در نتیجه نباید پنداشت که absurd تهی شدن از معناست، بلکه تهی شدن از معانی مرسوم و متعارف و معمول است و نهایتاً خود معنای جدیدی که هرچند مبهم و مغشوش و گنگ است اما به هرحال نوعی معنی است به ذهن خواننده القاء می‌کند.

به عبارت دیگر ادبیات پوچی معنی سنتی را زیر سوال می‌برد تا امکان بروز معنی دیگری _که معمولاً با انکار و طنز و تردید همراه است در ذهن خواننده فراهم شود.

ز پوچ جهان هیچ اگر دوست دارم    ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم

(اخوان)

می‌توان تأمل کرد که دوست داشتن وطن که تا کنون در آن تردیدی نداشتیم خود در تحلیل نهایی جزوی از هیچ و پوچ‌های دیگر جهان است.

صص233-234

 

ادبیات متعهد

ادبیات اگزیستانسیالیستی یک جنبۀ مهم دارد. از آنجا که بشر باید خود وجود خود را بسازد لذا باید آزاد باشد. پس نخست نویسندگان و روشنفکران (کشورهای عقب مانده)  باید تفنگ به دست بگیرند تا جامعۀ آزادی به وجود آورند که در آن بشر بتواند آزادانه وجود خود را بسازد.

ژان پل سارتر در رسالۀ فلسفی هستی و نیستی که در سال 1943 منتشر کرد، همۀ ارزش‌های متعارف را نفی می‌کند و  تنها بر آزادی بشر تأکید می‌کند. البته باید توجه داشت که ادبیات متعهد لزوماً اگزیستانسیالیستی نیست مثلا برتولت برشت (1898-1956) شاعر و نمایشنامه‌نویس بزرگ آلمان که همۀ آثار او سیاسی و اجتماعی است اگزیستانسیالیست نیست.

 

منبع

مکتب‌های ادبی

دکتر سیروس شمیسا

نشر قطره

ص 191

 

مطالب دیگر

  1. درباره مالون می‌میرد اثر ساموئل بکت
  2. آشنایی با هارولد پینتر
  3. آشنایی با اوژن یونسکو
  4. معناباختگی در نمایشنامه خلأ: دکتر حسین پاینده
  5. صادق هدایت به روایت شاهرخ مسکوب

برترین‌ها