Categories: موسیقی سنتی

کوی عشق سروده عطار: استاد شجریان

کوی عشق سروده عطار: استاد شجریان

 

غزل 453

زهی در کوی عشقت مسکن دل

چه می‌خواهی ازین خون خوردن دل

چکیده خون دل بر دامن جان

گرفته جان پرخون دامن دل

از آن روزی که دل دیوانهٔ توست

به صد جان من شدم در شیون دل

منادی می‌کنند در شهر امروز

که خون عاشقان در گردن دل

چو رسوا کرد ما را درد عشقت

همی کوشم به رسوا کردن دل

چو عشقت آتشی در جان من زد

برآمد دود عشق از روزن دل

زهی خال و زهی روی چو ماهت

که دل هم دام جان هم ارزن دل

مکن جانا دل ما را نگه‌دار

که آسان است بر تو بردن دل

چو گل اندر هوای روی خوبت

به خون درمی‌کشم پیراهن دل

بیا جانا دل عطار کن شاد

که نزدیک است وقت رفتن دل

مطالب مرتبط
3. هرچه هست از قامت ناساز بی‌اندام ماست: محمدرضا شجریان
مدیریت

فریادی شو تا باران وگرنه مُرداران... احمد شاملو

Recent Posts

پنج دلیل که ادبیات ایران در جهان جدی گرفته نمی‌شود

پنج دلیل که ادبیات ایران در جهان جدی گرفته نمی‌شود آیدا گلنسایی:  بسیاری از آثار…

6 روز ago

رمان «دشمن عزیز» نوشتۀ جین وبستر: دعوت به مذهبی مبارزتر!

رمان «دشمن عزیز» نوشتۀ جین وبستر: دعوت به مذهبی مبارزتر! آیدا گلنسایی: رمان دشمن عزیز…

2 هفته ago

توصیه‌های اپیکور برای شاد زیستن

توصیه‌های اپیکور برای شاد زیستن

3 هفته ago

نگاهی به رمان «هیچ دوستی به‌جز کوهستان‌» نوشتۀ بهروز بوچانی

نگاهی به رمانِ «هیچ دوستی به جز کوهستان‌» نوشتۀ بهروز بوچانی آیدا گلنسایی:  «هیچ دوستی…

4 هفته ago

بریده‌هایی از خطابۀ نوبل ماریو بارگاس یوسا

بریده‌هایی از خطابۀ نوبل ماریو بارگاس یوسا «به روشنی به یاد می‌آورم که تبدیل شدن…

4 هفته ago