آزارم می دهد راهی که میروی
با این همه ولی ظالم که می شوی
من دوستت دارم من دوستت دارم
سرگردان می کند رویای تو مرا
می پرسم از خودم با این همه چرا
من دوستت دارم من دوستت دارم
ای سرزمین من در دست های تو
بی سرزمین نکن این خسته را نرو
آرام می شوم در آرزوی تو
می آورد مرا این ره به سوی تو
قدری اگر مرا طاقت بیاوری
از اشتباه من یک بار بگذری
می بینی از خودت دیوانه تر منم
مجنون تو یکیست آن یک نفر منم
(محمدرضا عرب یارمحمدی)
مطالب مرتبط
پنج دلیل که ادبیات ایران در جهان جدی گرفته نمیشود آیدا گلنسایی: بسیاری از آثار…
رمان «دشمن عزیز» نوشتۀ جین وبستر: دعوت به مذهبی مبارزتر! آیدا گلنسایی: رمان دشمن عزیز…
نگاهی به رمانِ «هیچ دوستی به جز کوهستان» نوشتۀ بهروز بوچانی آیدا گلنسایی: «هیچ دوستی…
بریدههایی از خطابۀ نوبل ماریو بارگاس یوسا «به روشنی به یاد میآورم که تبدیل شدن…