با فلسفه

مارتین هایدگر و نظرش دربارۀ هنر، شعر و شاعران

 

هایدگر خوشبین نیست. فکر می‌کند شاید تا پایان تاریخ بشر، همچنان (به اصطلاح خودش) در این تاریک‌ترین شب بمانیم. ولی بدبین هم نیست، چون فکر می‌کند خود این امر که مسائل محلی و تفاوت‌های پرمعنا در کار نیست، ممکن است قدر کارهای بدون بازدهی یا به قول خودش قدرتِ نجات‌بخش چیزهای بی‌اهمیت را بهتر به ما بشناساند.

تصور می‌کنم منظورش چیزهایی است از قبیل دوستی کردن یا با کوله‌پشتی به کوه و بیابان زدن یا دویدن و مانند اینها. خودش از اموری اسم می‌برد مثل لبی با دوستان تر کردن و ساکن شدن در جوار آثار هنری. همۀ این کارها امروز بی‌اهمیت شده است چون بازدهی ندارد. مردم برای تندرستی و افزایش کارآمدی و بازدهی به این کارها می‌پردازند، و امکان گیر کردن در شب تاریک هم درست از همین سرچشمه می‌گیرد. اما کاش این کارهای نجات‌بخش در یک الگوی جدید فرهنگی جمع می‌شدند و به ما سرمشق می‌دادند که چگونه بطرزی جدید به هر عملی بپردازیم، به نحوی که این کارها محور قرار می‌گرفتند و کارآمدی و بازدهی از اهمیت می‌افتاد.

در دهۀ هفتاد، عده‌ای کنسرت‌های موسیقی راک را نویدبخش این الگوی دیگر تلقی می‌کردند. اینگونه درک جدید برای اینکه نجات‌بخش باشد، باید این آگاهی را دوباره در ما بیدار کند که کارهای انسان به این جهت چنین مقام ویژه‌ای دارند که پذیرای درک تاریخی و متغیری از هستی یا وجودند. تنها حقیقت غیرتاریخی دربارۀ انسان‌ها که هایدگر از اول تا آخر به آن اذعان دارد، همین است. چنین درکی می‌تواند با ادامۀ استفادۀ ما از محصولات تکنولوژی همراه باشد، همان‌طور که ژاپنی‌ها دستگاه ویدئو و کامپیوتر را در کنار خدایان خانگی و چای‌خوری‌هایشان حفظ کرده‌اند.

هایدگر نمی‌گوید باید به عصر پیش از سقراط در یونان برگردیم. چیره شدن بر هیچ‌انگاری، درست به همین دلیل به نظر هایدگر امکان‌پذیر است که به معنای فائق آمدن بر درک تکنولوژیک ما از هستی است، نه خود تکنولوژی.

 

***

 

زبان وسیلۀ نیرومند عجیبی برای حفظ و گسترش کارها و روش‌ها از طریق محور قرار دادن آنهاست. به نظر هایدگر، این شاعران و متفکرانند، نه روحانیان و دانشمندان، که پذیرای زبان و بیان تازه‌اند و زبان جدید به کار می‌برند، و به این وسیله شیوه‌های جدید هستی را ترویج می‌کنند و ثبات می‌بخشند. امید پدید آمدن جهانی نو را که فردگرایی و تحمیل اراده بر آن حاکم نباشد، فقط شاعران و متفکران در ما ایجاد می‌کنند.

 

منبع

فلاسفۀ بزرگ

آشنایی با فلسفۀ غرب

نوشتۀ براین مگی

ترجمه عزت الله فولادوند

ص451-450

 

مطالب مرتبط

  1. منشأ شعر از نگاه فردریش نیچه
  2. در باب پر حرفی نویسندگان فردریش نیچه
  3. عنصر عظمت فردریش نیچه
  4. دربارۀ فلسفۀ لایب نیتس و اسپینوزا
  5. خلاصه‌ای از فلسفۀ ارسطو
مدیریت

فریادی شو تا باران وگرنه مُرداران... احمد شاملو

Recent Posts

دربارۀ بیژن الهی…

دربارۀ بیژن الهی...

13 ساعت ago

«دیروز خیلی دیره» نوشتۀ شهلا حائری: شفای نهفته در بازیابی خاطرات

«دیروز خیلی دیره» نوشتۀ شهلا حائری: شفای نهفته در بازیابی خاطرات آیدا گلنسایی: «دیروز خیلی…

2 روز ago

گفت‌وگو با فروغ، شاملو، سهراب، اخوان‌ثالث و…

گفت‌وگو با فروغ، شاملو، سهراب، اخوان‌ثالث و... گفت‌وگو با فروغ، شاملو، سهراب، اخوان‌ثالث و... گفت‌وگوی…

6 روز ago

«نکاتی دربارۀ معناداری شعر»، دکتر تقی پورنامداریان

«نکاتی دربارۀ معناداری شعر»، دکتر تقی پورنامداریان

7 روز ago

«بی‌تو به سر نمی‌شود»، مولوی با صدای فریدون فرح‌اندوز

«بی‌تو به سر نمی‌شود»، مولوی با صدای فریدون فرح‌اندوز (بیشتر…)

7 روز ago

از «حکیم عمر خیام» چه می‌دانیم؟

از «حکیم عمر خیام» چه می‌دانیم؟

1 هفته ago