آفتابست آن پریرخ یا ملایک (1) یا بشر
قامتست(2) آن یا قیامت یا الف یا نیشکر
هَدَّ صَبری ما تَوَلّی رَدَّ عَقلی ما ثَنا
صادَ قلبی ما تَمشّی زادَ وَجدی ما عَبَر(3)
گلبنست آن یا تن نازک نهادش یا حریر
آهنست آن یا دل نامهربانش یا حَجَر(4)
تِهتَ والمطلوبُ عِندی کَیفَ حالی اِن نَآ
حِرتُ و المأمولُ نَحوی ما احتِیالی اِن هَجَر(5)
باغ فردوسست، گلبرگش نخوانم یا بهار
جان شیرینست، خورشیدش نگویم یا قمر
قُل لِمَن یَبغی فِراراً مِنهُ هل لی سُلوهٌ
اَم عَلی التَّقدیرِ انّی اَبتَغی، اَینَ المَفَر؟
بر فراز سرو سیمینش چو بخرامد بناز
چشم شورانگیز بین تا نجم(7) بینی بر شجر(8)
یَکرَهُ المحبوبُ وَصلی اَنتهی(9) عَمّا نَهی
یَرسُمُ المنظُورُ قَتلی اَرتضی فیما اَمَر
کاش اندک مایه نرمی در خطابش دیدمی
ور مرا عشقش بسختی کشت، سهلست اینقدر
قیلَ لی فی الحب اَخَطارٌ و تَحصیلُ المُنی
دوله القی بمن القی بروحی فی الخَطر (10)
گوشهگیر ای یار، یا جان در میان آور که عشق
تیر بارانست یا تسلیم باید یا حذر
فالتَّنائی غُصهٌ ما ذاقَ اِلاّ من صَبا
و التَّدانی فرصهٌ ما نالَ الاّ مَن صَبَر
دختران طبع را یعنی سخن با این جمال
آبروئی نیست پیش آنِ (11)آن زیبا پسر
لَحظَک القَتّالِ یَغوی فی هلاکی لا تَدَع
عِطفُک المَیّاسِ یَسعی فی بلائی لا تَذَر (13)
آخر، ای سرو روان بر ما گذر کن یکزمان
آخر ای آرام جان در ما نظر کن یکنظر
یا رَخیمَ الجِسمِ لَولاأَنتَ، شَخصی ماانحَنی
یا کَحیلَ الطَّرفِ لولاأنت، دَمعی مَاالنحَدَر(14)
دوستی را گفتم اینک عمر شد، گفت: ایعجب
طرفه(15) میدارم که بیدلدار چون بردی بسر؟
بَعضُ خَلّانی اَتانی سائلاً عَن قِصَّتی
قُلتُ لا تَسئل، صفار الوجه یُغنی عَن خَبر
گفت: سعدی، صبر کن یا سیم و زر ده یا گریز
عشق را یا مال باید یا صبوری یا سفر
وزن غزل (293): فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (بحر رمل مثمن محذوف عروض)
منبع
دیوان غزلیات استاد سخن سعدی
با معنی واژهها، و ذکر وزن و بحر غزلها
و برخی نکتههای دستوری و ادبی و امثال و حکم
به کوشش دکتر خلیل خطیب رهبر
جلد 1
چاپ دهم
نشر مهتاب
صص 430-433
مطالب مرتبط
بریدهای از کتاب «هوش هیجانی» نوشتۀ دنیل گلمن با توجه به نحوهی برخورد متفاوت زنها…
فریدریش روزِن آلمانی و کتابی دربارۀ خیام «فریدریش روزِن»، سیاستمدار و خاورشناس آلمانی و نویسندۀ…
رمان «به سوی آزادی» کازانتزاکیس و چند درس برای زندگی آیدا گلنسایی: تسئوس، پادشاه آتن، به…