باید که دوست بداریم یاران!
باید که چون خزر بخروشیم
فریادهای ما اگر چه رسا نیست
باید یکی شود
باید تپیدن هر قلب، اینک سرود
باید که سرخی هر خون، اینک پرچم
باید که قلب ما
سرود و پرچم ما باشد
باید، در هر سپیدۀ البرز
نزدیکتر شویم
باید یکی شویم
اینان هراسشان ز یگانگی ماست
باید که سر زند
طلیعۀ خاور
از چشمهای ما
باید که لوت تشنه
میزبان خزر باشد
باید کویر فقر
از چشمههای شمالی بینصیب نماند
باید که دستهای خسته بیاسایند
باید که سفرهها همه رنگین
باید که خنده و آینده جای اشک بگیرد
باید بهار
در چشم کودکان جادۀ ری
سبز و شکفته و شاداب
باید بهار را بشناسند
باید «جوادیه» بر پل بنا شود
پل
این شانههای ما
باید که رنج را بشناسیم
وقتی که دختر رحمان،
با یک تب دو ساعته میمیرد
باید که دوست بداریم یاران
باید که قلب ما
سرود و پرچم ما باشد.
صص 260-259
دشنه نشست، میان کلامم
در چشم آن کلام سبز مقدس
که راهی جنگل بود
و انتظار پرنده
در وعدهگاه پیام، پریشان شد.
اینک دو سوی شانۀ من
رگبار بال تیر خورده
بر مه جنگل
رنگینکمان بلندی ست.
سرخگونه، سیال در رودهای خون.
دشنه نشست، میان کلامی
تا در میان جنگل دیگر
رنگین کمان سرخ برافرازد.
بالام
بالام پاتاوانی*
آنام
آنام آبکناری
گمنام خفته به جنگل
در آن ستیز سرخ ماکلوان
بر شما چگونه گذشت
که پوزخند حریفان
نشست
در میانۀ رود سیاه اشک
و دستهای ویرانگر
به جای خفتن بر ماشه
به دست شما استغاثهگر آمد.
بالام
بالام پاتاوانی
آنام
آنام آبکناری
بر تپههای گسکره
میان سنگرها
چه انتظار دور و شیرینی احاطه کرد شما را
که دلیر، بیدلبر
شادمانه درو کردید، بیوقفه
رگان هرزه درا را.
در چشمهایتان
آیا خفته آینۀ صبح
که دست حریفان در آن
رنگ خویش باخت
و انگشتها تفنگ رها کرد
جنگل به یاد فتح شما همیشه سرسبزست
بالام
بالام پاتاوانی
آنام
آنام آبکناری
بیخود، بیسلاح
در آن ستیز سرخ ماکلوان**
بر شما چگونه گذشت
گلو نِده*** رود، صدای گام شما را
هنوز
در تداوم جاریش زمزمه دارد.
(*بالام پاتاوانی و آنام آبکناری دو تن از مردان جنگل.
**ماکلوان و گسکره نام منطقی در گیلان
***گلو نِده اسم رودی در پای ماکلوان
دامون: پناهگاه، انبوهی و سیاهی جنگل)
صص 24-21
منبع
تاریخ تحلیلی شعر نو
شمس لنگرودی
نشر مرکز
چاپ ششم
جلد چهارم
مطالب مرتبط
چگونه از «دادگاه بیستوچهار ساعتی ذهن» و «محکومیتهای مداوم» رها بشویم؟
من فکر میکنم هرگز نبوده قلب من اینگونه گرم و سرخ...
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگترین شاعران…
شبیه به مجتبی مینوی! مرتضی هاشمیپور محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی را از پویندگان…
نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور» «جیمز سیدنی ادوارد» که با نام «جیمز انسور»…