پُست مدرنیسم (Post_Modernism) در اواخر دهۀ 1970 مطرح شد. در اصل ناظر به وضع معماری بعد از جنگ جهانی دوم است اما امروزه در مورد فرهنگ و سیاست و هنر و تکنولوژی و ادبیات دهه‌های اخیر به کار می‌رود. در معماری جدید از یک سو از امکانات به ظاهر هنری تزئینی چون مجسمه‌های رومی و یونانی_ که غالبا مسخره و غیر لازم به نظر می‌رسد_ استفاده می‌شود و از سوی دیگر نمی‌خواهند به فضاهای معماری کهن برگردند. پست‌مدرنیست‌ها می‌گویند برگشت به فضاهای روح‌نواز معماری کهن و بهره بردن از امکانات قدیم چه عیبی دارد؟

سخن پُست مدرنیست‌ها به صورت خلاصه این است که نباید خود را محدود به استفاده از ابزار و امکانات عصر مدرنیسم کرد بلکه از دوره‌های پیشین هم می‌توان استفاده کرد. به نظر آنان، مدرنیست‌ها از گذشته بریده‌اند و این زیانبار است، از امکانات گذشته می‌توان به عنوان مادۀ خام استفاده کرد، از گذشته می‌توان برای امروز ارمغان‌ها آورد. لذا پست‌مدرنیسم دو بعدی (Double Coded) و حتی چند بعدی یا چند وجهی (Multiple Coded) است.

این سخن در اصل سخن درستی است و استفاده مناسب از هرچیز مناسب پسندیده است چه مربوط به دوران مدرنیته باشد و چه عهد قبل از آن، اما ترکیب و تناسب محتاج به ذوق  مهارت است و چون گاهی این عوامل مفقود است، پست مدرنیسم هنری مضحک می‌شود که عوامل ناساز به صورت ناشیانه‌ای کنار هم قرار گرفته‌اند. اما پست مدرنیست‌ها گاهی در این امر عمد دارند و علاوه بر آن به تصادف و خلق‌الساعه بودن معتقدند. لذا کسانی پست مدرنیسم را آنارشیسم خوانده‌اند. اما به هر حال در این ناساز هم که به ظاهر مضحک می‌نماید معنا و مفهوم و هدفی است. علاوه بر این پست‌مدرنیست‌ها گاهی اعمال عجیب و غریبی می‌کنند مثلا رمان خود را به صورت کلاسور چاپ می‌کنند تا خواننده اگر خواست جای صفحات را عوض کند یا نگارش آن‌ها عمدا غرابت دارد، مثلا تشبیهات و استعاراتشان، یکی از آن‌ها چشم را به بند کفش یک ساز موسیقی تشبیه کرده است.

این که برخی پست مدرنیسم را ادامۀ مدرنیسم و یا جایگزین و آلترناتیو آن گفته‌اند صحیح نیست. پست مدرنیسم از مدرنیسم استفاده می‌کند اما مانند مدرنیسم فرهنگ عوام را انکار نمی‌کند. مخالفت اساسی آن‌ها با مدرنیست‌ها این است که نمی‌توان منکر گذشته شد و آن را نادیده گرفت، اما نباید مثل رمانتیک‌ها شیفتۀ آن بود، باید از آن یاد کرد حتی اگر به صورت طنز باشد. نکتۀ مهم دیگر این است که پست مدرنیست‌ها از مرسومات خود مدرنیسم هم مثلا تک‌گویی و جریان سیال ذهن در رمان‌های نو به طنز یاد می‌کنند و آن‌ها را به سخره می‌گیرند. دیوید لاج می‌گوید: پست مدرنیسم «همان قدر مدرنیسم را مورد انتقاد قرار می‌دهد که ضد مدرنیسم را» بدین ترتیب شاید بتوان گفت  که پست مدرنیسم نوعی بینش انتقادی نسبت به ایسم‌ها و مکتب‌های محدود تک بعدی است و لذا برخی آن را نوعی اعتراض و انتقاد به تمدن غرب دانسته‌اند. این جنبش از جهاتی یادآور دادائیسم است. پست مدرنیست‌ها شیفتۀ نیچه هستند که می‌گفت باورها و اعتقاداتی که به عنوان حقیقت پذیرفته‌ایم در واقع دروغی بیش نیستند که ساختۀ ذهنیت خود ماست، منتها گاهی این دروغ‌ها و فریب‌ها مفیدند و گاهی مضر.

از نظریه‌پردازان معروف پست مدرنیسم یکی ژان فرانسوا لیوتار (1924) است که مختصۀ اصلی پست مدرنیسم را اعتقاد به عدم معنا در متن می‌داند و دیگری دلوز که می‌گوید که مختصۀ اصلی هنر مدرن آن است که مکان ندارد. ادوارد سعید مسألۀ استعمار را بررسی کرده و می‌گوید غربی‌ها از شرق و شرقیان داستان‌های بی‌پایه و اساسی مبنی بر دوز و کلک و بی‌عقلی و تنبلی ساخته‌اند و با این تخیلات خوشند!

از نویسندگان و شاعران پست مدرنیست نیز می‌توان به عنوان نمونه از افراد زیر نام برد:

ساموئل بکت، هارولد پینتر، فلیپ لارکین، آلن رب گری‌یه، سلمان رشدی، امبرتو اکو…امثال ناباکف هم بین مدرنیسم و پست مدرنیسم یا به اصطلاح در مرحله گذار از مدرنیسم می‌دانند.

برخی از مباحث و مسائل مهم پست مدرنیسم را می‌توان چنین خلاصه کرد:

1.واقعیت مطلق نداریم

رئالیست‌ها می‌گفتند که زبان، جهان را توصیف می‌کند

اما پست مدرنیست‌ها معتقدند که زبان جهان را به وجود می‌آورد، لذا واقعیت مطلق وجود ندارد، واقعیت با زبان به وجود می‌آید.

2. عدم اعتقاد به ایدئولوژی‌ها

پست مدرنیست‌ها (مثلا لیوتار) به آرمان‌های وعده داده شده در مارکسیسم و سرمایه‌داری اعتقاد ندارند.

3. ایماژ به جای واقعیت

بودیار می‌گوید در پست مدرنیسم ایماژ(تصویر+ احساس) جای واقعیت را گرفته است. مراد او از ایماژ همۀ تصویرهای امروزی است که با اینترنت و کامپیوتر و تلویزیون و تبلیغات به وجود آمده و انسان امروزی را محاصره کرده است.

 

منبع

نقد ادبی

دکتر سیروس شمیسا

نشر میترا

صص373-376

مدیریت

فریادی شو تا باران وگرنه مُرداران... احمد شاملو

Recent Posts

من فکر می‌کنم هرگز نبوده قلب من این‌گونه گرم و سرخ…

من فکر می‌کنم هرگز نبوده قلب من این‌گونه گرم و سرخ...

21 ساعت ago

نگاهی به کتاب «خطابه‌های برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی

نگاهی به کتاب «خطابه‌های برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگ‌ترین شاعران…

4 روز ago

شبیه به مجتبی مینوی!

شبیه به مجتبی مینوی! مرتضی هاشمی‌پور محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی را از پویندگان…

5 روز ago

نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور»

نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور» «جیمز سیدنی ادوارد»‌ که با نام «جیمز انسور»‌…

1 هفته ago

جمله‌هایی به یادماندنی از نغمه ثمینی

جمله‌هایی به یادماندنی از نغمه ثمینی «لباس جایی است که فرهنگ‌ها برای حضور فیزیکی بدن‌ها…

1 هفته ago

«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آب‌هایِ اعماق

«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایت شیرجه به آب‌هایِ اعماق آیدا گلنسایی: در کتاب…

2 هفته ago