کاترین آن پورتر در سال 1890 در تگزاس در خانوادهای کاتولیک سرشناسی چشم به جهان گشود. نخستین ازدواجش در شانزده سالگی بود و نخستین طلاقش در نوزده سالگی، و هر کدام دو بار دیگر رخ داد. فراوان سفر کرد و در شهرهای امریکایی و خارجی بسیاری زندگی کرد و سرانجام در حومۀ واشینگتون پایتخت امریکا رحل اقامت افکند. خودش مینویسد: «من نوادۀ یک جنگ باختهام و با گوشت و پوست خود میدانم زندگی در کشوری شکست خورده بر روی استخوانهای لخت محرومیت چگونه است.» بسیاری از داستانهای او در جنوب کودکیش روی میدهند و تقریبا همۀ آنها به فقدان و مصالحه میپردازند.
گرچه منتقدان و دیگر نویسندگان کار او را عالی ارزیابی کردهاند، نزد مردم محبوبیت نیافت تا سال 1962 که تنها رمانش کشتی ابلهان انتشار یافت، رمانی که به فروش سرسامآوری دست یافت و فیلمی از روی آن ساخته شد.
او خود دربارۀ کارش میگوید:
«همۀ تلاش من این بوده است که انگیزههای انسان، احساسات انسان را کشف و درک کنم و چکیدهای از روابط و تجارب انسانی که ذهنم جذب کرده است به دست آورم. من هرگز انسان غیرقابل توجهی ندیدهام و هرگز دو نفر مانند هم ندیدهام.
او میگوید نویسنده کارش را آغاز میکند با [نخست] یک مضمون، سپس یک نقطه نظر، شناختی از طبیعت انسان و احساسی قوی دربارۀ آن، و سبک_ یعنی شیوۀ خاص خود او برای گفتن یک چیز که آن را دقیقا از آن خود او و نه هیچکس دیگر میسازد.
سبک پورتر به سهولت سبک ویلیام فاکنر یا ارنست همینگوی قابل تشخیص نیست. طیف آن وسیع است. سبک او_ گاه ساده، گاه پیچیده، خواه طنز آمیز، خواه هجوآلود، چه دردمند، چه خشک یا عینی_ همواره پیرو مضمون یا موضوع مینماید؛ اما زبان او همیشه به گونۀ زیبایی دقیق و تصویری و موزون است. او ترسی از به کارگیری صفتها و تصویرپردازی سرشار ندارد. هر اسم و صفتی خواننده را بیشتر به عمق داستان میبرد. مضمونها به همان اندازه از طریق زبان گسترش مییابند که از طریق پیرنگ.
منبع
یک درخت، یک صخره، یک ابر
ترجمه حسن افشار
نشر مرکز
چاپ دهم
صص449-448
مطالب مرتبط
چگونه از «دادگاه بیستوچهار ساعتی ذهن» و «محکومیتهای مداوم» رها بشویم؟
من فکر میکنم هرگز نبوده قلب من اینگونه گرم و سرخ...
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگترین شاعران…
شبیه به مجتبی مینوی! مرتضی هاشمیپور محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی را از پویندگان…
نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور» «جیمز سیدنی ادوارد» که با نام «جیمز انسور»…
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی «لباس جایی است که فرهنگها برای حضور فیزیکی بدنها…