(سلیمانیه، کردستان عراق 1940)
باران که آمد
گلی در خانهام رویید
آینهای تمام قد به خانهام داد
شانهای به موهایم بخشید
عزیزکم
تو که آمدی
گل و آینه و شانه را بردی
و شعری به من سپردی!
ص 15
به باد میمانی
شعله نکشیده خاموشم میکنی
به باد میمانی
زبانه کشیده گُر میگیرم از وزیدنت
ص 16
(کردستان عراق، بیرکوت 1945)
بدون تو نقطهای حیرانم
در وسعت این دایره
با تو
گردی جهان
گرداگرد من جمع میشود
کوچک میشود
و چون حلقهای انگشتم را میپوشاند!
ص 19
میدانم تو بازمیگردی
قسم به شرافتم که بازمیگردی
تو بازمیگردی
حتا اگر تمام دروازهها را ببندند
هر طلوع به آسمان نگاه میکنم
تا تو چون مرغی افسانهای
به کنارم پر کشی
میدانم تو باز میگردی
قسم به شرافتم که بازمیگردی
حتا اگر تمام آسمان را گله به گله بپوشانند
به آن سوی دیوار نگاه میکنم
تا تو
_چون درختی افسانهای_
به حیاطم پر کشی
ص 21-22
سیبم را دو پاره میکنم
نیمی تو و
نیمی من
لبخندم را دو پاره میکنم
نیمی تو و
نیمی من
غمم را به تو نمیدهم
به مثابۀ بازپسین نفسی به سینه میگذارمش
ص 20
(کرکوک 1947)
شاخه گلی بودم در خواب!
دخترکی
مرا از ساقه جدا کرد و
لابلای کتابش پنهانم کرد
ص33
خانۀ کوچکمان
درخت گردوی توی حیاطش
ماشین درب و داغانمان
ساعت سوئیسیام
حتا کت و شلوارم (که آنهمه دوستش دارم)
همه فدای آن گل سر لیموئیات!…
ص 36
(1961_ هولیر، عراق)
یک بازی…
چند دختر…
چند مسیر…
و چند حرف…
ص 39
حرفهایم همه میرسند به تو
همه حرفهایم به تو میرسند
به تو میرسند همه حرفهایم
میرسند به تو حرفهایم همه
ص 40
منبع
عاشقانههای شعر کرد
ترجمه آرش سنجابی
نشر ثالث
مطالب مرتبط
چگونه از «دادگاه بیستوچهار ساعتی ذهن» و «محکومیتهای مداوم» رها بشویم؟
من فکر میکنم هرگز نبوده قلب من اینگونه گرم و سرخ...
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگترین شاعران…
شبیه به مجتبی مینوی! مرتضی هاشمیپور محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی را از پویندگان…
نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور» «جیمز سیدنی ادوارد» که با نام «جیمز انسور»…