راه امشب میبرد سویت مرا
میکشد در بند گیسویت مرا
گاه لیلا، گاه مجنون میکند
گرگ و میش چشم آهویت مرا
من تو را بر شانههایم میکشم
یا تو میخوانی به گیسویت مرا
زخمها زد راه بر جانم ولی
زخمِ عشق آورده تا کویت مرا
خوب شد دردم دوا شد، خوب شد
دل به عشقت مبتلا شد خوب شد
خوب شد دردم دوا شد، خوب شد
دل به عشقت مبتلا شد خوب شد
شاعر: اهورا ایمان
مطالب مرتبط
جورجو آگامبن: بالاترین مرتبۀ امید و خوشبینی، شجاعتِ ناامیدی است. جورجو آگامبن با هرگونه فروکاستِ…
دربارۀ شعر ژاپن و عقل ناب... با اردشیر رستمی دربارۀ شعر ژاپن مطالب بیشتر با…
گوستاو فلوبر از نگاه ماریو بارگاس یوسا ترجمۀ منوچهر یزدانی: قرن گذشته بود. روزی که…
یاسمن انصاری، منتقد و مترجم در نگاهی به «سهگانه قاهره» به عنوان مهمترین اثر…