نوبل‌خوانی

پنج دلیل که ادبیات ایران در جهان جدی گرفته نمی‌شود

پنج دلیل که ادبیات ایران در جهان جدی گرفته نمی‌شود

آیدا گلنسایی:  بسیاری از آثار ایرانی «ترجمه» می‌شوند، اما «جهانی» هرگز. چرا؟

مدت‌ها به این سؤال اندیشیدم و با بررسی دقیق کتاب‌های مطرح در جهان و آثار کسانی مانند شیمبورسکا، الگا توکارچوک و الیزابت گلیک و … به پاسخی رسیدم که دردناک است، اما مواجهه با آن ضروری: بیشتر ادبیات خاورمیانه، و به‌ویژه ایران، نه جهان‌فهم است، نه زبان‌دار، و نه ریسک‌پذیر. این ادبیات با پنج مشکل اساسی دست‌وپنجه نرم می‌کند و هنوز نتوانسته بر آن غلبه کند:

 

 

یک: نبود زبان جهان‌فهم:

ادبیات ایران اغلب یا در نثر خود بیش از حد خطی، توصیفی و بدون لحن شخصی‌ست. یا در شعر، پیرو شعر کلاسیک مانده و جسارت فرمی ندارد.

در حالی‌که ادبیات موفق جهان از دل صدا ساخته شده‌اند، نه از زبان.

ادبیات ایران هنوز صدای فردی ندارد، بلکه صدای ملّی دارد. و ملّت، همیشه سیاست است، نه شعر.

دو: فقدان ریسک ساختاری و فرمی:

در ادبیات جهانی، آن‌چه یک اثر را جاودانه می‌کند، نه فقط محتوا، بلکه چگونگی شکستن فرم‌های آشنا و خلق فرم تازه است.
مثال: رمان پروازها اثر الگا توکارچوک.

در ایران اما، حتی بهترین رمان‌ها یا شعرها، اغلب از فرم سنتی روایی یا قالب‌های کهنه شعری تجاوز نمی‌کنند.

 نویسندگان ایرانی محتوا را اصلاح کرده‌اند، اما ساختار را نه.

 

سه: سانسور درونی—even before سانسور رسمی:

بسیاری از نویسندگان ایرانی دچار ترس پنهان و ناخودآگاه از رهایی مطلق‌اند.
در ادبیات جهانی، رادیکال‌بودنِ شخصی، جسمانی، یا زبانی، اصل است.
در ایران، هنوز برای نوشتن دربارهٔ یک مادر الکلی، یک زن عاشق تن، یا یک کودک خیانت‌دیده، باید هزار قید گذاشت.

 ادبیات ایران اغلب «شجاع» است، اما نه «آزاد».

 

چهار: ادبیات سیاسی‌زده، نه اگزیستانسیالیست:

ادبیات خاورمیانه اغلب سیاسی‌ست. حتی وقتی نمی‌خواهد باشد، هست.
اما ادبیات مدرن جهان، بیش از سیاست، به وجود، پوچی، عشق بی‌دلیل، و نور بی‌مرز می‌پردازد.

در ایران، انسان هنوز «وسیله‌ای برای یک درد ملی» است—نه یک موجود غریبِ شاعرانه.

 

پنج: ترجمه‌ناپذیری یا ضعف در بازآفرینی:

ادبیات ایران هنوز اغلب برای خودش نوشته می‌شود.
حتی وقتی ترجمه می‌شود، ترجمه‌ها اغلب یا بسیار وفادارند به نحو فارسی، یا آن‌قدر ساده‌سازی شده‌اند که روح اثر را می‌کشند.

 فقدان پل زبانی، بزرگ‌ترین مانع نهایی است.

جمع‌بندی:
ادبیات خاورمیانه هنوز «پیام» دارد، اما «صدا» نه و جهان، جای صداهاست، نه پیام‌ها.

مدیریت

فریادی شو تا باران وگرنه مُرداران... احمد شاملو

Recent Posts

زندگی قلب مرا تکرار خواهد کرد…

زندگی قلب مرا تکرار خواهد کرد...

1 هفته ago

مراقبۀ عبور از آشفتگی و لمسِ آرامش

مراقبۀ فراخواندن نیروهای بیکران درون

2 هفته ago

رمان «مسئله‌ی اسپینوزا» اثر اروین یالوم: سه روایت متفاوت از «در خانه بودن»!

رمانِ مسئله‌ی اسپینوزا اثر اروین یالوم: سه روایت متفاوت از «در خانه بودن»! آیدا گلنسایی:…

3 هفته ago

نگاهی به کتاب طوطی فلوبر نوشتۀ جولین بارنز

 نگاهی به کتاب طوطی فلوبر نوشتۀ جولین بارنز این کتاب‌ها کفر آدم‌‌ها را در می‌آورند.…

3 هفته ago

نگاهی به «سه‌گانه قاهره» نوشتۀ نجیب محفوظ

  یاسمن انصاری، منتقد و مترجم در نگاهی به «سه‌گانه قاهره» به عنوان مهم‌ترین اثر…

4 هفته ago

نگاهی به کتاب «دیدن در تاریکی» نوشتۀ ماریانا الساندری

نگاهی به کتاب «دیدن در تاریکی» نوشتۀ ماریانا الساندری سمیه مهرگان، نویسنده و روزنامه‌نگار در…

1 ماه ago