گر مَردِ رهی، میانِ خون باید رفت/ وز پای فتاده، سرنگون باید رفت/ تو پای به ره در نِه و از هیچ مپرس/ خود راه بگویدت که چون باید رفت
رشید کاکاوند و درسهایی از عطار نیشابوری
نگاهی به رمانِ «هیچ دوستی به جز کوهستان» نوشتۀ بهروز بوچانی آیدا گلنسایی: «هیچ دوستی…
بریدههایی از خطابۀ نوبل ماریو بارگاس یوسا «به روشنی به یاد میآورم که تبدیل شدن…
نگاهی به نمایشنامۀ «بانویی از تاکنا» نوشتۀ ماریو بارگاس یوسا آیدا گلنسایی: مامانی پیرزنی حدوداً…
درمان پوچی به سبکِ ژان پل سارتر دیدگاه سارتر، نسبت به دنیای بیمعنا، از تمامی…
در هوایت بیقرارم روز و شب ... در هوایت بیقرارم روز و شب سر…