شعر جهان

شعری از پابلو نرودا برای «معصومه کریمی»

شعری از پابلو نرودا برای «معصومه کریمی»

بانو

 

 

تو را بانو نامیده‌ام

بسیارند از تو بلندتر، بلندتر.

بسیارند از تو زلال‌تر، زلال‌تر.

بسیارند از تو زیباتر، زیباتر.

 

اما

بانو

تویی

 

از خیابان که می‌گذری

نگاه کسی را به دنبالت نمی‌کشانی.

کسی تاج بلورینت را نمی‌بیند،

کسی بر فرش سرخِ زرین زیر پایت

نگاهی نمی‌افکند.

و زمانی که پدیدار می‌شوی

تمامی رودخانه‌ها به نغمه درمی‌آیند

در تن من،

زنگ‌ها آسمان را می‌لرزانند،

و سرودی جهان را پر می‌کند.

 

تنها تو و من،

تنها تو و من، عشق من،

به آن گوش می‌سپریم.

 

منبع

هوا را از من بگیر خنده‌ات را نه!

پابلو نرودا

ترجمۀ احمد پوری

نشر چشمه

 

مدیریت

فریادی شو تا باران وگرنه مُرداران... احمد شاملو

Recent Posts

سفر ویس و رامین از امریکا به ایران

سفر ویس و رامین از امریکا به ایران نیما ظاهری با بیان اینکه کمتر به…

1 هفته ago

درنگی در جذاب‌ترین نقاشی‌های پاییزی

جذاب‌ترین نقاشی‌های پاییزی  میوه‌های پاییزی، برگ‌های قرمز، زرد و نارنجی و غروب پاییز همواره الهام‌بخش…

4 هفته ago

خوشا به حال گیاهان که عاشق نورند…

خوشا به حال گیاهان که عاشق نورند...

1 ماه ago

بی‌تو به سر نمی‌شود…

بی‌تو به سر نمی‌شود...

2 ماه ago

لاسلو کراسناهورکایی، استاد معاصر مجارستانیِ آخرالزمان، برندۀ نوبل 2025

لاسلو کراسناهورکایی، استاد معاصر مجارستانیِ آخرالزمان، برندۀ نوبل 2025 «لاسلو کراسناهورکایی» (László Krasznahorkai) نویسنده مجارستانی برای…

2 ماه ago