چند سرودۀ کوتاه از عباس کیارستمی
از شکاف در
هم سوز میآید
هم نور ماه
آب تنی قرص ماه
در برکه ای
دور از چشم.
بین من و ماه
گفتگویی است
که نه ماه میشنود
نه من.
اگر در قعر اقیانوس
چشمه آبی بود،
چگونه بود؟
باب طبع من نیست
انتظار کشیدن
اما
برای بارانهای بهاری
ناگزیرم.
از حصار ممنوع عقل که گذشتم
چه ناهموار، چه دشوار
چه دلپذیر.
میان خیر و شر
خیر را برگزیدم
راهی بود
پر از شر.
از ارتفاع میترسم
افتادهام از بلندی،
از آتش میترسم
سوختهام به کرات،
از جدایی میترسم
رنجیدهام چه بسیار،
از مرگ نمیهراسم
نمردهام هرگز
حتی یک بار…
وقتی آمد…
آمد
وقتی بود …
بود
وقتی رفت …
بود.
چند سرودۀ کوتاه از عباس کیارستمی
بازگشت دوبارۀ «مارینا ایوانونا تسوهتایوا» از گور دستهجمعی آیدا گلنسایی: مطالعه کردن من هیچ طرح…
اسکورسیزی: دیوید لینچ یک نابغۀ بینشمند بود... مارتین اسکورسیزی در بیانیهای که در اختیار وبسایت…
پنج مورد از مشهورترین آثار کافکا «فرانتس کافکا»، رماننویس اتریشی ـ چکی و یکی از…
بهترین کتابهای ترجمۀ سال 1402 از دید داورهای معتبر هیأت داوران جایزه استاد ابوالحسن نجفی…
نامهای سرگشاده به «ادوارد هرش»، کسی که میخواست دوباره دل ببازیم و... ! آیدا گلنسایی:…
بریدهای از کتاب «در فاصلۀ دو نقطه» اثرِ ایران درّودی من زشتیها را ديدهام، اما…