نامه‌‌های خواندنی

بخشی از یک نامۀ «فریدریش نیچه»

بخشی از یک نامۀ «فریدریش نیچه»

اینجا دریاست، اینجاست که می‌توانیم شهر را فراموش کنیم… 

اینک همه‌چیز آرام است! دریا رنگ‌پریده و مواج آنجا غنوده است و نمی‌تواند سخن بگوید. آسمان بازی شامگاهی و خاموش خود را با سرخ و زرد و سبز آغاز نهاده است و نمی‌تواند سخن بگوید. صخره‌های کوچک و باریکه‌های سنگ که تا قعر آب فرو می‌روند… هیچ‌یک نمی‌توانند سخن بگویند. این سکوت پر هیبت که ناگاه بر ما چیره می‌شود خوشایند و هولناک است، دل در برابر آن به وجد می‌آید… کم‌کم از سخن گفتن متنفر می‌شوم، حتا از اندیشیدن متنفر می‌شوم؛ …
ای دریا، ای غروب!…
شما به انسان می‌آموزید که انسان بودن را کنار بگذارد! آیا باید خود را تسلیم شمایان کنم؟ آیا باید چنان بشود که اکنون شمایید، رنگ‌پریده، مواج، خاموش، پر هیبت، سخت مطمئن به خود؟ سخت غره به خویشتن؟

منبع
بخشی از یک نامۀ «فریدریش نیچه»
مدیریت

فریادی شو تا باران وگرنه مُرداران... احمد شاملو

Recent Posts

«داستایفسکی؛ سالک مدرنِ رنج‌اندیش» نوشتۀ سروش دباغ

«داستایفسکی؛ سالک مدرنِ رنج‌اندیش» نوشتۀ سروش دباغ میان اهل قلم رسم بوده است و رسم…

3 روز ago

چرا رودکی فراموش نمی‌شود؟

چرا رودکی فراموش نمی‌شود؟ چهارم دی‌، «روز بزرگداشت رودکی»، فرصتی است برای پاسداشت مقام «پدر…

3 روز ago

و تو را به سان روزی بزرگ آواز می‌خوانم…

و تو را به سان روزی بزرگ آواز می‌خوانم...   سرچشمه در تاریکی چشمانت را…

2 هفته ago

گفت‌وگوی ناصر تقوایی با «احمد شاملو» و آیدا

گفت‌وگوی ناصر تقوایی با «احمد شاملو» و آیدا

2 هفته ago

«چه بی‌تابانه می‌خواهمت» شعر و صدای احمد شاملو

«چه بی‌تابانه می‌خواهمت» شعر و صدای احمد شاملو   چه بی‌تابانه می‌خواهمت ای دوری‌ات آزمون…

2 هفته ago

با فرزانه میلانی دربارۀ نامه‌های فروغ به ابراهیم گلستان

با فرزانه میلانی دربارۀ نامه‌های فروغ به ابراهیم گلستان  

3 هفته ago