هر 3 روز یک کتاب

بریده‌ای از رمان «الیزابت فینچ» نوشتۀ جولین بارنز

بریده‌ای از رمان «الیزابت فینچ» نوشتۀ جولین بارنز

‌من شجاع نیستم. تصمیم‌های مهم زندگی‌ام را که ممکن است به غلط شجاعت تصور شوند (ازدواج، طلاق، بچۀ غیرقانونی آوردن، زندگی در غربت) به نظرم باید بیشتر به هیجان شدید عصبی یا بزدلی نسبت داد. اگر در زندگی‌، آن‌طور که آن فیلسوف حکم داده، بعضی چیزها دست ماست و بعضی چیزها دست ما نیست و آزادی و خوشبختی وابسته به شناخت تفاوت این دو مقوله است، در این صورت زندگی من یکسره غیرفلسفی بوده است. من تمام عمر بین دو فکر در نوسان بوده‌ام و قیقاج رفته‌ام، یکی این‌که افسارم دست خودم است و دیگری فهم این نکته که همه چیز ناامیدکننده است و زندگی ورای توان من است، چه درکش و چه زیستنش. خب، به گمانم مثل اکثر آدم‌ها.

بریده‌ای از رمان «الیزابت فینچ» نوشتۀ جولین بارنز

 

مدیریت

فریادی شو تا باران وگرنه مُرداران... احمد شاملو

Recent Posts

دربارۀ بیژن الهی…

دربارۀ بیژن الهی...

12 ساعت ago

«دیروز خیلی دیره» نوشتۀ شهلا حائری: شفای نهفته در بازیابی خاطرات

«دیروز خیلی دیره» نوشتۀ شهلا حائری: شفای نهفته در بازیابی خاطرات آیدا گلنسایی: «دیروز خیلی…

2 روز ago

گفت‌وگو با فروغ، شاملو، سهراب، اخوان‌ثالث و…

گفت‌وگو با فروغ، شاملو، سهراب، اخوان‌ثالث و... گفت‌وگو با فروغ، شاملو، سهراب، اخوان‌ثالث و... گفت‌وگوی…

5 روز ago

«نکاتی دربارۀ معناداری شعر»، دکتر تقی پورنامداریان

«نکاتی دربارۀ معناداری شعر»، دکتر تقی پورنامداریان

6 روز ago

«بی‌تو به سر نمی‌شود»، مولوی با صدای فریدون فرح‌اندوز

«بی‌تو به سر نمی‌شود»، مولوی با صدای فریدون فرح‌اندوز (بیشتر…)

7 روز ago

از «حکیم عمر خیام» چه می‌دانیم؟

از «حکیم عمر خیام» چه می‌دانیم؟

1 هفته ago