معرفی کتاب

نگاهی به کتاب «زمین، زمان، انسان» نوشتۀ مزدافر مؤمنی

نگاهی به کتاب «زمین، زمان، انسان» نوشتۀ مزدافر مؤمنی

کتاب «زمین، زمان، انسان» تألیف مزدافر مومنی، دعوت‌نامه‌ای برای همیاری و جنبش همگانی به سوی هماهنگی با طبیعت و قوانین هستی و نجات حیات در سیاره زیبای زمین است.

مزدا‌فر مومنی، نویسنده کتاب «زمین، زمان، انسان» دربارۀ این اثر می‌گوید: این کتاب در 18 گفتار تنظیم شده و هدف اصلی از نگارش آن، ارایه راهکار عملی، ساده، ارزان و همگانی برای پایان دادن به بخشی از رنج‌های امروز بشر است. 

گفتار اول کتاب، با معرفی کلی از وضعیت کنونی کره زمین، زمین را به انسانی 46 ساله تشبیه کرده و تبیین می‌کند که انسان تنها در مدت زمان کوتاهی که از عمرش روی کره زمین می‌گذرد چگونه از این بهشت، یک آشغال‌دانی کامل ساخته است. 

گفتار دوم کتاب، گرمایش جهانی را که علت آن گرم شدن جو زمین به دلیل اثر گلخانه‌ای است، بزرگترین تهدید برای حیات در سیاره زمین معرفی کرده است. 

گفتار سوم، 80 درصد گازهای مخرب گلخانه‌ای را برخلاف تصور عامه، ناشی از دامپروری می‌داند و می‌گوید که موثرترین عملی که ما می‌توانیم برای نجات حیات در سیاره‌مان انجام دهیم، حذف مصرف گوشت و محصولات حیوانی است. 

گفتارهای چهارم تا دهم کتاب، به عوامل نابسامانی‌های کنونی زمین و راه حل آن‌ها از نظر علمی، پزشکی، ورزشی، متون مقدس، تاریخی و فیزیک و کوانتوم می‌پردازد. 

در گفتارهای بعدی، نویسنده به ماوراء‌الطبیعه می‌پردازد و نگاهی چند بعدی به انسان و زمین و وقایع دارد. در گفتار شانزدهم، چند عضو و ارگان حیاتی بدن انسان مورد بررسی قرار می‌گیرد و در گفتار هفدهم، نویسنده به انسان‌ها می‌گوید که در تغییر مسیر برای شروع یک نوع جدیدی از زندگی برای بقای حیات زمین و انسان، از کجا و چگونه باید آغاز کرد. 

در گفتار پایانی نیز مولف سلامت تن را تنها در جسم سالم نمی‌بیند بلکه تن توانا را به معنای جسم، روان، ذهن و روح متعادل می‌داند. 

نویسنده در بخشی از پیشگفتار کتاب «زمین، زمان، انسان»، آورده است: «هدف این کتاب ایجاد نگرانی و ترس نیست، بلکه آگاهی‌دادن و عطف توجه خواننده به موضوعی حیاتی است که علی‌رغم اهمیت ویژه‌اش، مورد بی‌توجهی قرار گرفته است، باشد که تکانی بخوریم، از خواب برخیزیم و چاره‌ای بیندیشیم.»

منبع: ibna
نگاهی به کتاب «زمین، زمان، انسان» نوشتۀ مزدافر مؤمنی
مدیریت

فریادی شو تا باران وگرنه مُرداران... احمد شاملو

Recent Posts

من فکر می‌کنم هرگز نبوده قلب من این‌گونه گرم و سرخ…

من فکر می‌کنم هرگز نبوده قلب من این‌گونه گرم و سرخ...

18 ساعت ago

نگاهی به کتاب «خطابه‌های برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی

نگاهی به کتاب «خطابه‌های برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگ‌ترین شاعران…

4 روز ago

شبیه به مجتبی مینوی!

شبیه به مجتبی مینوی! مرتضی هاشمی‌پور محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی را از پویندگان…

5 روز ago

نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور»

نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور» «جیمز سیدنی ادوارد»‌ که با نام «جیمز انسور»‌…

7 روز ago

جمله‌هایی به یادماندنی از نغمه ثمینی

جمله‌هایی به یادماندنی از نغمه ثمینی «لباس جایی است که فرهنگ‌ها برای حضور فیزیکی بدن‌ها…

1 هفته ago

«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آب‌هایِ اعماق

«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایت شیرجه به آب‌هایِ اعماق آیدا گلنسایی: در کتاب…

2 هفته ago