پرهام طاهرخانی و «ناتور دشت» نوشتۀ سلینجر
پرهام طاهرخانی (دانشآموز پایۀ نهم): کتاب ناطور دشت، (کتابی که با خواندن تک تک صفحاتش خنده روی لبهایتان میآید.) این رمان یکی از بهترین رمانهای آمریکایی است که جزء 1001 کتابی است که باید قبل از مرگ حتما خوانده شود!
یکی از بزرگترین اثرات مخرب و جنجالی این کتاب آن است که فردی که ٬٬جان لنون٬٬ را به قتل رسانده موقعی که دستگیر میشود و از او میپرسند که انگیزهات برای قتل چه بود، پاسخ میدهد: «نمیدانم چرا؟ تنها چیزی که میدانم این است که وقتی این تصمیم را گرفتم، کتاب ناطور دشت در دستم بود.»
شاید برای شما این سؤال پیش بیاید که مگر این چه کتابی است که حتما باید قبل از مرگ خوانده شود؟
پاسخ این پرسش بسیار ساده است، جروم دیوید سلینجر در این کتاب اوج شخصیتپردازی را به کار برده، به طوری که حتی بعد از تمام کردن کتاب باز هم حس میکنید این شخصیت همراهتان است و قسمتهایی از فکر و روحتان را به خود اختصاص داده است.
داستان روایتگر نوجوانی است که تازه میخواهد وارد جامعه بزرگسالها شود اما نمیتواند، جامعهای که همهچیزش با منطق و خودخواهی جلو میرود و این برای یک نوجوان که تا حالا در دنیای شگفتانگیز و سرشار از حس خوب کودکی بوده، بسیار سخت و رنجبرانگیز است. نحوۀ بیان سلینجر در این کتاب بسیار بیپروا و شجاعانه است، و زبان گفتار این داستان عامیانه است. بهترین ترجمۀ این کتاب توسط محمدرضا ترکتتاری و نشر چشمه صورت گرفته است.
هولدن کالفید نوجوانی ۱۶ ساله است که در آغاز رمان در یک مرکز درمانی بستری است و قصد دارد سرگذشت خود را که چطور به آنجا رسیده برای کسی تعریف کند. رمان بر همین پایه شکل میگیرد.
هولدن در نظرسنجی (مجلۀ کتاب) دومین شخصیت برتر دنیای کتاب معرفی شده است. در این کتاب شما با پسر افسار گسیختهای طرف هستید. برای مثال در اوایل داستان، هولدن قبل از اخراج از مدرسه تصمیم میگیرد که برای آخرین بار به دیدن یکی از معلمانش برود. هولدن در ذهن خود او را خیلی خوب توصیف میکند، اما وقتی وارد میشود شروع میکند از همه چیز ایراد گرفتن مثلا به لباسی که پوشیده یا روزنامهیی که میخواند و … در کل هولدن پسری عجول، پرخاشگر و کسی است که دیگران را خیلیزود قضاوت میکند و همۀ اینها بهخاطر این است که از آن حسوحال بچگی درآمده و کمکم دارد وارد بزرگسالی میشود، امری که نمیتواند آن را بپذیرد.
در بخشی از کتاب خواهر او، فیبی، از او میپرسد: «وقتی بزرگتر شوی میخواهی چهکاره شوی؟ و هولدن جواب میدهد: میخواهم نگهبان دشتی باشم که در کنار یک دره قرار دارد و در آن دشت پر باشد از بچهها و من از آنها در مقابل افتادن در دره محافظت کنم و وقتی آنها در آنجا آزادانه بازی میکنند به آنها نگاه کنم.»
دقیقا همین صحبت نشان میدهد هولدن دلش نمیخواهد بزرگ بشود و وارد جامعه و میخواهد بچه بماند و با همان حالوهوا زندگی کند. اسم این کتاب هم اشاره به همین بخش از روایت دارد. (ناطور دشت به معنای نگهبان دشت است.)
نویسنده این اثر جروم دیوید سلینجر است که یکی از محبوب ترین نویسندگان آمریکایی است. این کتاب در زمان انتشار بسیار مورد انتقاد قرار گرفت و حتی این کتاب را ٬٬نامناسب٬٬ و ٬٬٬غیر اخلاقی٬٬ معرفی کردند، با اینحال باز هم جزء پرفروشترین کتابهای آمریکایی است.
یکی از علتهایی که رمان سلینجر با انتقاد روبهرو شد این بود که نویسنده در این اثر جامعه آمریکا را بیرحمانه مورد نقد قرار میدهد، همۀ این نقدها نیز به صورت گفتههایی از زبان هولدن بیان میشود.
خلاصه، عصیان علیه روابط ، ارزشها و عادتها و رویارویی با اندوه معصومیت از دست رفته: ناطور دشت همهی این هاست، به بیانی دیگر مواجه با تنهایی محتوم و تلاش برای تاب آوردن، چهبسا چون سازوکاری برای ادامۀ زیستن.
برای اینکه بیشتر از داستان لذت ببرید، بریدهای از کتاب را برایتان نقل میکنم: «تنها کاری که آدم لازم است بکند این است که چیزی بگوید که کسی از آن سر در نیاورد. آنوقت هرکار که میخواهید برایتان انجام میدهند.»
شاید ناطور دشت کتابی برای نوجوانها به حساب بیاید، ولی قطعاً بزرگترها هم با مطالعۀ این کتاب مجذوب شخصیت هولدن میشوند. در پایان خواندن این کتاب را به همه پیشنهاد میکنم.
پرهام طاهرخانی و «ناتور دشت» نوشتۀ سلینجر
پرهام طاهرخانی و «ناتور دشت» نوشتۀ سلینجر
من فکر میکنم هرگز نبوده قلب من اینگونه گرم و سرخ...
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگترین شاعران…
شبیه به مجتبی مینوی! مرتضی هاشمیپور محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی را از پویندگان…
نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور» «جیمز سیدنی ادوارد» که با نام «جیمز انسور»…
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی «لباس جایی است که فرهنگها برای حضور فیزیکی بدنها…
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایت شیرجه به آبهایِ اعماق آیدا گلنسایی: در کتاب…