در دست انتشار: نمایشنامۀ «رابرت اوپنهایمر و تثلیث نامقدس» نوشتۀ آیدا گلنسایی
«هرچه تسلط ما دانشمندهای عقل کل بر طبیعت بیشتر شد، تسلط دولت بر افکار و دستاوردهای ما فزونی گرفت. حتی فکر به استقلال علم و دانشمندها مضحک است. ما آلتدست سیاستیم. همهمان. ولی مگر چارهای داشتیم؟ وقتی سیاست مثل سیل کثیفی به خانههایمان وارد شد و تا تخت و لباسهایمان رسید، میتوانستیم دست روی دست بگذاریم و فقط تماشاچی باشیم؟ میتوانستیم مثل باکستر، اسب نجیب داستان قلعهٔ حیوانات، سرمان را بیندازیم پایین و فکر کنیم مسیر بیخطر و شرافتمندانهای که در پیش گرفتیم ما را به سلاخان نمیفروشد؟»
در دست انتشار: نمایشنامۀ «رابرت اوپنهایمر و تثلیث نامقدس» نوشتۀ آیدا گلنسایی
من فکر میکنم هرگز نبوده قلب من اینگونه گرم و سرخ...
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگترین شاعران…
شبیه به مجتبی مینوی! مرتضی هاشمیپور محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی را از پویندگان…
نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور» «جیمز سیدنی ادوارد» که با نام «جیمز انسور»…
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی «لباس جایی است که فرهنگها برای حضور فیزیکی بدنها…
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایت شیرجه به آبهایِ اعماق آیدا گلنسایی: در کتاب…