شاعران

درباره‌ی شاعر آلمانی «آندرئاس گریفیوس»

درباره‌ی «آندرئاس گریفیوس»

در قرن هفدهم میلادی، هنر شاعری در آلمان، اغلب به درستی درک نمی‌شد و در قرن نوزدهم نیز با توجه نسبتا کم و ناچیزی رویارو گشت. اما در قرن بیستم، دیگر بار از طریق تلاش‌های ارزشمند و شایانِ تقدیر اعضای انجمن اشتفان جرج، از نو «کشف» گردید. این شاعران مدرن، با ادغام نمودن بسیاری از اشعار دوره بارُک در مجموعه اشعار خویش، و با بحث درباره آثار و اندیشه بسیاری از شاعران و نویسندگان این دوره بخصوص از تاریخ، انواع مجلات و روزنامه‌های مهم، موفق شدند زیبایی نهفته در این اشعار قدیمی را دیگربار، برای خواننده امروزی آشکار سازند.

آندرئاس گریفیوس، از جمله شاعرانی است که هرگز کاملا از یادها زدوده نشد، و حتی امروزه نیز از تولد دیگری در محافل ادبی برخوردار است. از بسیاری جهات، او نمونه بارزی از شاعران دوران خود به شمار می‌رود. گزینش او در پدید آوردن اشعاری به صورت قصیده، از ویژگی‌های شاخص آن دوران به شمار می‌آورد، زیرا شاعران قرن هفدهم، الگوهای خود را از دوران باستان و دوران رنسانس در ایتالیا برمی‌گزیدند.

اما گریفیوس و بسیاری از همدوره‌ای‌هایش در محتوا و قالب‌هایی کلاسیک، مضمونی آن‌چنان سنگین و متافیزیکی و آن سرشار از اضطراب دوران خود را ادغام کردند، که حالت تازه‌ای را به هنر منظوم خود پدید آوردند.

گریفیوس در دوران جنگ سی ساله می‌زیست. دورانی که خودِ شاعر، بدین شکل توصیف کرده است: « برج‌ها، شعله‌ور به جای مانده‌اند! کلیساها واژگون گشته‌اند، قلعه حکمران، ویرانه‌ای بیش نیست و قدرتمندان سقوط کرده‌اند و دوشیزگان باکره نیز مورد بی‌عفتی قرار گرفته‌اند. در هرجا که نظر می‌افکنید، آتش‌سوزی و طاعون و مرگ و نیستی، قلب و روح و ذهن آدمی را از هم می‌درد»

رنج بشری که گریفیوس بدین شیوه پر احساس، به توصیف آن می‌پردازد، ماهیتی خارج از زمان دارد. با این حال، احساس این که همه چیز به نظر شاعر«خودستایی و غرور است و بس» و این که آدمی «همواره مانند دود، به هوا می‌رود و هیچ چیز ازو برجای نمی‌ماند» نشانگر حالت ذهنی خاص و عجیب حال و هوای دوران جنگ سی ساله است. یکی دیگر از نکات ناخوشایند آن دوران، که موجب بروز انواع تأثیرات وحشتناک و نگران کننده برای انسان غربی بود، پیشرفت سریع علوم طبیعی و صنعت بود. مردان آن دوران چنین می‌پنداشتند که بشر صرفا یک ماده ساده و یک ارگانیسم در میان سایر ارگانیسم‌هاست. در اشعار این دوران بشر را اغلب به انواع چیزهای ملموس و مادی توصیف می‌کنند.

در اشعار گریفیوس این نکات، با تصویر شمع سوزان، برف آب شده، بادی که به هر سو می‌وزد ظاهر شده است. این تصاویر ملموس به خودی خود ماهیتی نگران کننده و تعجب‌آور ندارد، بلکه با انواع مباحث متافیزیکی و ناملموس، درهم آمیخته شده‌اند و این موجب می‌شود تا نوعی بحران درونی در قالب اشعار، آشکار گردد. نگرانی‌ها و انقباضات درونی و بحران‌هایی که با هنر شاعری شاعر، از ماهیتی ویژه برخوردار می‌شود و حالت خاصی را در ذهن خواننده ایجاد می‌کند.

کافی است بنگرید چگونه در شعری که در این مجموعه از گریفیوس آمده است، شاعر کوشیده است در مصرع‌های اول شعر خود، حالت تردید نامشخصی را در ذهن و روح خواننده ایجاد کند و سپس با مکثی سراسر آکنده از نگرانی، شعر خود را با نتیجه‌گیریِ بسیار واضحی به پایان ی‌رساند.

بدانسان نیز، غنای موجود در تصاویری که شاعر پدید آورده است، توجه خواننده را به خود معطوف می‌دارد و سنگینی موجود در تکرار برخی از واژگان، خواننده را متقاعد می‌سازد که شاعر کوشیده است بانهایت صداقت و راستی سخن گوید. در اشعار گریفیوس، آدمی به تحسین استعارات جدیدی که با نهایت موفقیت و هنرمندی، درباره بدبختی و رنج بشری آفریده است، اقدام می‌ورزد. علی‌رغم حالت نسبتا مبالغه‌آمیز و خودستایانه موجود در اشعار دوره بارک، ما هنوز عمیقا در این عقیده باطنی به سر می‌بریم که شاعر کوشیده است با نهایت صداقت و صمیمیت با ما سخن گوید و از حقیقت نهفته در تصویری باطنی داد سخن دهد. گریفیوس همواره از وضعیت آن چه «باید می‌شده است» و «آنچه هست» در عذاب بود؛ از این رو، به خوبی توانست فجایع موجود در جنگ سی ساله را در اشعار خود بگنجاند.

دوران تاریکی از تاریخ بشر، که تمدن و فرهنگ، تقریبا به حالت سکون وحشتناکی در آلمان رسیدند. اما با حضور مردان معدودی مانند گریفیوس، اخلاقیات و زیبایی‌شناسی همچنان در میان خون‌ریزی و غارت و خشونت و تجاوز و بیماری و مرگ و میر و ویرانی باقی ماندند.

 

منبع

گزیده‌ای از زیباترین و معروف‌ترین اشعار آلمانی

مترجم فریده مهدوی دامغانی

نشر تیر

ص30-23

 

مطالب مرتبط

  1. نگاهی به شعرهای برتولت برشت
  2. درباره‌ی والتر فن در وگل وایلد
مدیریت

فریادی شو تا باران وگرنه مُرداران... احمد شاملو

Recent Posts

من فکر می‌کنم هرگز نبوده قلب من این‌گونه گرم و سرخ…

من فکر می‌کنم هرگز نبوده قلب من این‌گونه گرم و سرخ...

1 روز ago

نگاهی به کتاب «خطابه‌های برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی

نگاهی به کتاب «خطابه‌های برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگ‌ترین شاعران…

4 روز ago

شبیه به مجتبی مینوی!

شبیه به مجتبی مینوی! مرتضی هاشمی‌پور محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی را از پویندگان…

5 روز ago

نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور»

نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور» «جیمز سیدنی ادوارد»‌ که با نام «جیمز انسور»‌…

1 هفته ago

جمله‌هایی به یادماندنی از نغمه ثمینی

جمله‌هایی به یادماندنی از نغمه ثمینی «لباس جایی است که فرهنگ‌ها برای حضور فیزیکی بدن‌ها…

1 هفته ago

«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آب‌هایِ اعماق

«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایت شیرجه به آب‌هایِ اعماق آیدا گلنسایی: در کتاب…

2 هفته ago