چیزی شبیه معجزه با عشق ممکن میشود..
از کفر من تا دین، تو راهی به جز تردید نیست
دلخوش به فانوسم مکن، اینجا مگر خورشید نیست؟
با حس ویرانی بیا تا بشکند دیوار من
چیزی نگفتن بهتر از تکرار طوطیوار من
بیجستجو ایمان ما از جنس عادت میشود
یعنی عبادت بیعمل وهم سعادت میشود
با عشق آنسوی خطر جائی برای ترس نیست
در انتهای موعظه دیگر مجال درس نیست
کافر اگر عاشق شود، بیپرده مومن میشود
چیزی شبیه معجزه، با عشق ممکن میشود
نگاهی به کتاب «دیدن در تاریکی» نوشتۀ ماریانا الساندری سمیه مهرگان، نویسنده و روزنامهنگار در…
الهام مقدم راد: درنگی در رمانِ «تربیت احساسات» نوشتۀ گوستاو فلوبر تربیت احساسات و باقی…
جشن بیمعنایی میلان کوندرا: ادای احترامی به رابله و پانورژ! آیدا گلنسایی: «جشن بیمعنایی»[1]نام رمان…
«سرگذشت یک یوگی» زندگی معنوی پاراهامسا یوگاناندا
بریدههایی از کتاب «زیبا مثل ماگنولیا» دربارۀ زندگی و آثار فریدا کالو فریدا نخستین دیدار…