بریدهای از کتاب آسایش نوشتۀ مت هیگ
به دلیل انعطافپذیری عصبی، مغز ما براساس چیزهایی که تجربه میکنیم ساختار خود را تغییر میدهد. هیچیک از ما همان افرادی نیستیم که ده سال پیش بودیم. وقتی چیزهای وحشتناکی را تجربه یا احساس میکنیم، یادآوری این نکته که هیچچیز دوام نمیآورد مفید است. دیدگاهها تغییر میکنند. ما به نسخههای دیگری از خودمان تبدیل میشویم. سختترین سوالی که تابهحال از من پرسیده شده این است: “وقتی کسی را ندارم چطور برای دیگران زنده بمانم؟” پاسخ این است که برای نسخههای دیگر خودت زنده بمان. برای کسی که به آن تبدیل خواهی شد، دوام بیاور.
من فکر میکنم هرگز نبوده قلب من اینگونه گرم و سرخ...
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگترین شاعران…
شبیه به مجتبی مینوی! مرتضی هاشمیپور محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی را از پویندگان…
نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور» «جیمز سیدنی ادوارد» که با نام «جیمز انسور»…
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی «لباس جایی است که فرهنگها برای حضور فیزیکی بدنها…
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایت شیرجه به آبهایِ اعماق آیدا گلنسایی: در کتاب…