بریدهای از کتاب آسایش نوشتۀ مت هیگ
به دلیل انعطافپذیری عصبی، مغز ما براساس چیزهایی که تجربه میکنیم ساختار خود را تغییر میدهد. هیچیک از ما همان افرادی نیستیم که ده سال پیش بودیم. وقتی چیزهای وحشتناکی را تجربه یا احساس میکنیم، یادآوری این نکته که هیچچیز دوام نمیآورد مفید است. دیدگاهها تغییر میکنند. ما به نسخههای دیگری از خودمان تبدیل میشویم. سختترین سوالی که تابهحال از من پرسیده شده این است: “وقتی کسی را ندارم چطور برای دیگران زنده بمانم؟” پاسخ این است که برای نسخههای دیگر خودت زنده بمان. برای کسی که به آن تبدیل خواهی شد، دوام بیاور.
ویلیام فاکنر: هنرمند هيچ اخلاقی نمیشناسد مصاحبهکنندهای از فاکنر میپرسد: نويسنده چگونه رُماننويس جدی میشود؟…
چرا «گلابی» مهم است؟ گلابی از زمان ماقبل تاریخ با ما بوده است، حتی برشهای…