نگاهی به رمان کوتاه « به نام مادر» نوشتۀ اری دلوکا
رمان کوتاه به نام مادر روایتی است از زندگی حضرت مریم در طول نه ماهی که عیسی را در شکم خود حمل میکرد. داستان از زبان مریم بیان میشود و سادگی و مهر و عطوفت عمیق او به فرزندی را به تصویر میکشد که میلادش بشارت داده شده است.
این کتاب از شرایط زندگی مردم و آداب و رسوم دورهی پیش از تولد مسیح حکایت میکند و اشاراتی دارد به احکام اجباری در جامعهی آن زمان و نیز ارجاعات متعددی به عهد قدیم و عهد جدید.
بخشی از این کتاب: ای خداوند جهانیان، ای مولای متبرک، نیایش بندهی خویش را بشنو، بندهای که اینک مادر است. هرگاه که کودکی به جهان میآید، خویش و پیوند او را چنین آرزوست که وی نامدار و پرآوازه گردد و هوشمند و از همگنان خود برتر باشد. لیک تو مگذار چنین شود. لرزهی افتاده بر تیرهی پشتم و این سردباد گزندهی برآمده از فردا را از فرزندم دور دار.
چنان که ارادهی توست، عیسی خواهمش نامید. لیک او را به رسالتی برانگیخته مساز. بگذار چون دیگر نوباوگان باشد، حتی اندکی ابله و سست و نادان. بگذار در کارگاه پدر خود آغاز به کار کند، پیشهی او بیاموزد و همان را پیگیرد.
ما به یافتن زنی برای وی خواهیم اندیشید و او رمهای از کودکان را بر دامانم خواهد نشاند.
ای پروردگار عالم، ای مولای متبارک، بگذار او نیز کژیها و کاستیهایی داشته باشد، سیاست را به چیزی نشمرد و با رومیان سازگاری جوید، نیز با هر آنقومی که اربابان خاک ما و خانهی ما خواهند بود. من دیگر فرستادهی تو را ندیده و بیش آوایی از وی نشنیدهام. آیا این نشانهی آن است که او را به من و یوسف واگذاشتهای؟
بیگمان ما او را در سایهی خویش خواهیم داشت، لیک بگذار این کودک در تاریخ تو نامی نیابد. از او سادهمردی بساز، مردی شاد و خرسند از سادگی خویش که تنها مگسان خشمش را برانگیزند.
نگاهی به رمان کوتاه « به نام مادر» نوشتۀ اری دلوکا
پنج دلیل که ادبیات ایران در جهان جدی گرفته نمیشود آیدا گلنسایی: بسیاری از آثار…
رمان «دشمن عزیز» نوشتۀ جین وبستر: دعوت به مذهبی مبارزتر! آیدا گلنسایی: رمان دشمن عزیز…
نگاهی به رمانِ «هیچ دوستی به جز کوهستان» نوشتۀ بهروز بوچانی آیدا گلنسایی: «هیچ دوستی…
بریدههایی از خطابۀ نوبل ماریو بارگاس یوسا «به روشنی به یاد میآورم که تبدیل شدن…