جشن تحویل رمان «خداحافظ آنا گاوالدا»، نشر نی
جشن تحویل رمان «خداحافظ آنا گاوالدا»، نشر نی
سطرهایی از این رمان:
همۀ ما وقتی غرق یک موسیقی میشویم و میگذاریم ما را از زمین بکَند، وقتی دیوانۀ یک نقاشی میشویم و سحرش ما را میگیرد، وقتی که پای یک شعر اشک میریزیم، وقتی نشان میدهیم تحتتأثیر چیزی قرار گرفتهایم و احساساتمان را بیریا ابراز میکنیم، در خانهایم.
آهای آدمها! چه چیزی در جهان از این شگفتآورتر است که دیوارهای یک خانه از موسیقی و نقاشی باشد و بامش از شعر؟ من میخواهم همۀ شما آن مایه پر و سرمست شوید که حقیقتی بیافرینید که نجاتتان بدهد. باور کنید شما ساخته شدهاید برای دیوانگی… برای کنده شدن از زمین… اما قیچیها بالهای پرگشودنتان به فراسوی رؤیا و تخیل را بریدهاند و میخها شما را به واقعیت دوختهاند. شما را کوچک کردهاند در حدی که مناسب حرفشنوی از چکشها شوید!
من فکر میکنم هرگز نبوده قلب من اینگونه گرم و سرخ...
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگترین شاعران…
شبیه به مجتبی مینوی! مرتضی هاشمیپور محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی را از پویندگان…
نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور» «جیمز سیدنی ادوارد» که با نام «جیمز انسور»…
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی «لباس جایی است که فرهنگها برای حضور فیزیکی بدنها…
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایت شیرجه به آبهایِ اعماق آیدا گلنسایی: در کتاب…