درنگی در نقاشیهای دیهگو ولاسکز
پس از رنسانس، شکوفایی هنر در اغلب نقاط اروپا ادامه پیدا کرد. اسپانیا در قرن هفدهم میلادی شاهد دورهای از جانبخشی به خلاقیت بود که با عبارت «عصر طلایی اسپانیا» شناخته میشود. از جمله تعداد زیادی از هنرمندان تاثیرگذار این دوره که بیشتر برای خلق پرترههای خیرهکننده از افراد سلطنتی شهرت دارد به «دیهگو ولاسکز» میتوان اشاره کرد.
«دیهگو ولاسکز» (Diego Velázquez) که توسط پادشاه «فیلیپ چهارم اسپانیا» استخدام شده بود، مأمور شد تا بیش از ۳۰ پرتره از پادشاه را در طول زندگی خود بسازد. موقعیت او به عنوان یک نقاش دربار به این هنرمند فرصتی داد تا به اروپا سفر کند و هنر استادان قدیم نقاشی را ببیند و برخی از معتبرترین افراد آن زمان را به تصویر بکشد. پرترههای او جزو بهترینهایی هستند که تاکنون خلق شدهاند و تأثیر ماندگاری بر هنرمندان آینده مانند مانه و پیکاسو داشتهاند.
«دیهگو ولاسکز» یکی از هنرمندان مهم اسپانیا و یکی از نقاشان برجسته «عصر طلایی اسپانیا» بود. این هنرمند که متولد «سویل» بود از همان دوران کودکی استعداد هنری خود را نشان داد. در سال ۱۶۲۲ میلادی، نقاش محبوب دربار پادشاه «فیلیپ چهارم» درگذشت و به «ولاسکز» که در آن زمان به اسم و رسمی رسیده بود، دستور داده شد که برای ورود به دربار اقدام کند و پرتره خلق کند. بعدها این هنرمند جوان در سال ۱۶۲۴ میلادی به مادرید نقل مکان کرد و به نقاش رسمی دربار تبدیل شد و نخستین سنگبنای فعالیت طولانی خود به عنوان نقاش دودمان هابسبورگ و سایر افراد صاحب قدرت را بنا نهاد.
پادشاه «فیلیپ چهارم» که به حمایت از هنر شهرت داشت، در زمانی که «ولاسکز» به خدمت به سلطنت مشغول شد با این هنرمند تقریبا همسن بود و این دو ارتباط دوستانهای را شکل دادند. اغلب نخستین سفارشات «ولاسکز» پرترههای پادشاه بودند.
بعدها زمانی که شاهزاده «بالتازار کارلوس آستوریاس» پسر «فیلیپه چهارم» متولد شد، «ولاسکز» این ولیعهد را تا زمان درگذشتش در سال ۱۶۴۶ میلادی در مجموعهای از پرترهها به تصویر کشید. این نقاش اسپانیایی همچنین تصویر همسر اول و دوم و سایر فرزندان او را نقاشی کرد. تمام این آثار هنری نشانگر مهارت بالای این نقاش در استفاده از تضاد تاریکی و نور و توجه نشان دادن به جزئیات است. «ولاسکز» میخواست سوژههایش را درست همانطوری نقاشی کند که آنها را میدید.
«ولاسکز» علاوه بر پرترههای متعددی که از اعضای خاندان سلطنتی خلق کرد، تصاویر افرادی دیگری در دربار «فیلیپه» و بیرون از آن را نیز نقاشی کرد. از جمله دیگر سوژههای نقاشیهای او به سربازان و شاعران میتوان اشاره کرد.
در جریان یکی از سفرهای این هنرمند به ایتالیا، مامور شد که پرترهای از «اینوسنت دهم» را نقاشی کند. «ولاسکز» با کشیدن پرترهای از دستیارش «خوان دی پارجا»(Juan de Pareja) – اسپانیایی که در بردگی به دنیا آمده بود ـ برای این کار آماده شد. این تابلو، ضربات قلمموهای سبک امپرسیونیستی را که «ولاسکز» در پرتره پاپ نیز پیاده کرده است و همچنین یک پالت رنگ محدود را نشان میدهد. چند سال بعد، «ولاسکز» دستیارش را آزاد کرد و او یک هنرمند مستقل شد.
«ولاسکز» به این شهرت داشت که سوژهها را مطابق واقعیت و فارغ از اغراق به تصویر میکشد. در نهایت پرتره پاپ به اندازهای به واقعیت نزدیک بود که بسیاری از مورخان از آن به عنوان یکی از برترین پرترههای تاریخ یاد کردهاند.
بعدها «فرانسیس بیکن»، نقاش نامدار ایرلندی- بریتانیایی تابلو نقاشی را با الهام از این نقاشی و با عنوان «درآمدی بر پرتره پاپ اینوسنت دهم اثر ولاسکز» خلق کرد.
«ولاسکز» پس از ۳۰ سال فعالیت به عنوان نقاش سلطنتی، به هنرمندی در دربار اسپانیا تبدیل شد که پرتره تمام اعضای سلطنتی را خلق کرده است. زمانی که «فیلیپ چهارم» با «ماریانای اتریش» ازدواج کرد، این هنرمند مامور شد که پرتره عظیمی از دختر آنها یعنی «مارگارت ترزا» خلق کند تا در دفتر خصوصی پادشاه به نمایش گذاشته شود.
این تابلو نقاشی بزرگ که «ندیمهها» نام دارد، شاهزاده ۵ساله را در پیراهنی سفید رنگ و به همراه ندیمههایش به تصویر میکشد. در سمت راست نقاشی دو انسان کوتاه و یک سگ ماستیف دیده میشود. در سمت چپ نقاشی نیز «ولاسکز» را میبینیم که حین نقاشی کردن به مخاطب نگاه میکند. علاوه بر این در پس زمینه نقاشی افراد دیگری نیز به چشم میخورند. «ولاسکز» در آینهای که بر روی دیوار اتاق نصب شده است نیز پرتره پادشاه «فیلیپ چهارم» و ملکه را نقاشی کرده است.
ترکیب مبهم این نقاشی سوالات بسیاری را در ذهن بیننده به وجود میآورد. از این رو «ندیمهها» یکی از تابلوهای نقاشی به شمار میرود که در بین تابلوهای نقاشی غربی به طور گسترده مورد بررسی و تحقیق قرار گرفته است. نکتهای که درباره این نقاشی وجود دارد آن است که با وجود حضور دختربچه و والدین سطلنتی او در نقاشی، این اثر یک تابلو نقاشی سلطنتی نیست. پرترههای سلطنتی به طور معمول رسمی هستند و سوژههای آنها به صورت انفرادی به تصویر کشیده میشوند. اما در این نقاشی ندیمهها در کنار شاهدخت کوچک قرار دارند. این تابلو نقاشی بیشتر شبیه به یک نقاشی از پشت صحنه یک دربار اسپانیایی است. نکته قابل توجه دیگر درباره نقاشی حضور خود «ولاسکز» در نقاشی است. اینکه «ولاسکز» خود را نیز در نقاشی «ندیمهها» به تصویر کشید را میتوان یک حرکت جسورانه در نظر گرفت.
«ندیمهها» از این رو پیچیدهترین نقاشی است که «ولاسکز» خلق کرده است و در آن نهایت مهارت خود را به نمایش میگذارد.
«ولاسکز» به رغم اینکه یکی از برجستهترین چهرههای جنبش باروک بود، سبک منحصربفردی را پیش گرفت که در ضربات رسای قلممو، پالت رنگ محدود و نور زیبا ریشه داشت. او توانست واقعیت درونی و بیرونی بسیاری از موضوعات مختلف خود را به تصویر بکشد و ستایش هنردوستان را در سراسر اروپا به دست آورد.
«ولاسکز» تاثیر پررنگی از خود بر تاریخ هنر به ویژه بر آثار هنری «ادوار مانه»، «پابلو پیکاسو» و «سالوادور دالی» به جای گذاشت. «ندیمهها» که شاهکار او شناخته میشود به عنوان یکی از برترین تابلوهای نقاشی تاریخ محسوب میشود.
منبع: isna
درنگی در نقاشیهای دیهگو ولاسکز
درنگی در نقاشیهای دیهگو ولاسکز
من فکر میکنم هرگز نبوده قلب من اینگونه گرم و سرخ...
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگترین شاعران…
شبیه به مجتبی مینوی! مرتضی هاشمیپور محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی را از پویندگان…
نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور» «جیمز سیدنی ادوارد» که با نام «جیمز انسور»…
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی «لباس جایی است که فرهنگها برای حضور فیزیکی بدنها…
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایت شیرجه به آبهایِ اعماق آیدا گلنسایی: در کتاب…