نگاهی به کتاب «میلان کوندرا اولیسِ مدرن» نوشتۀ عارف دانیالی
امروزه بیش از همیشه زمزمههای پایان عصر رمان به گوش میرسد آیا امکانهای داستانگویی به انتها رسیده است؟ رمان در عصر سیطره اینترنت به چیزی فرسوده تقلیل یافته است و دیگر نمیتواند همپای این جهان پرشتاب حرکت کند؟ در جهان پرآشوب ما، در عصر سرعت، رمان، این یادگار آهستگی و لمس زندگی، چه نویدی میتواند برای ما داشته باشد؟ داستانگو از آنها میخواهد دنباله قصهها را شب دیگر انتظار بکشند، همچون شهرزاد قصههای هزار و یک شب میخواهد شبها از پس شبها صبوری کنند اما جوانان این تعلیق و انتظار را نمیتوانند تاب بیاورند. آنها میخواهند زود به پایان خط برسند، آنها آهستگی را خوش ندارند، آنها عاشق سرعتاند آهنگ رمان برای آنها بیش از اندازه کند و طولانی است؛ این آهنگ قدمها را نمیتوانند دوست داشته باشند. میلان کوندرا از معدود رماننویسانی است که افزون بر نوشتن داستانهایی ناب، در عرصه ایدهپردازی و جستارنویسی از استمرار زندگی رمان دفاع میکند و همچنان به انعطافها و امکانهای آن امید بسته است؛ هنوز چیزهایی هست که فقط رمان میتواند آنها را بازگوید؛ من و تو هنوز به این آهستگی محتاجیم.
کتاب میلان کوندرا اولیس مدرن بر رمانهای میلان کوندرا، نویسنده اهل جمهوری چک متمرکز است و میکوشد ایدههایی را که در آثار متعدد او تکرار شده و انعکاس یافته است ردیابی کند. نویسنده با پیروی از خودِ کوندرا بر کتابها و شخصیتهای داستان او را برای شناخت این نویسنده بررسی میکند. از اینرو نام کوندرا در کنار شخصیتهای رمانهایش بر یک سطحِ تجربه ثبت شدهاند: کوندرا، توما، ترزا، سابینا، شانتال و… به اعتقاد نویسنده این شخصیتها امتداد کوندرا هستند. زندگی کوندرا از طریق ترزا و توما ادامه مییابد یا، به تعبیر دقیقتر، بازآفرینی میشود.
منبع: ketabejam
نگاهی به کتاب «میلان کوندرا اولیسِ مدرن» نوشتۀ عارف دانیالی
«دیروز خیلی دیره» نوشتۀ شهلا حائری: شفای نهفته در بازیابی خاطرات آیدا گلنسایی: «دیروز خیلی…
گفتوگو با فروغ، شاملو، سهراب، اخوانثالث و... گفتوگو با فروغ، شاملو، سهراب، اخوانثالث و... گفتوگوی…
«نکاتی دربارۀ معناداری شعر»، دکتر تقی پورنامداریان
«بیتو به سر نمیشود»، مولوی با صدای فریدون فرحاندوز (بیشتر…)