نمایشنامۀ «غنا، آشوب و صورت» نوشتۀ جورج لوکاچ با ترجمۀ رضا رضایی
جهان نمایش مجموعهای است از متنهایی که برای صحنهی نمایش یا دربارهی آن نوشته شدهاند. انواع نمایشنامه، چه برای اجرا و چه صرفاً برای خوانده شدن، از جمله نمایشنامههایی با اقتباس از آثار ادبی یا سینمایی، و نیز متنهای نظری در حوزهی درام و نقد آثار نمایشی، در این مجموعه جای میگیرند.
سه دانشجوی زبان و ادبیات (دو پسر و یک دختر) درگیر بحثی میشوند دربارهی لارنس استرن و کتاب او به نام تریسترام شندی… مضمون بحث آن است که این اثری است غنی یا سراسر آشوب؟ و آیا غنا (یا به تعبیری آشوب) صورت (یا فرم) پیدا میکند؟ در واقع، این نمایشنامهای است دربارهی رمان و ادبیات، یا شاید بشود گفت «فرانمایش» ــ به سیاق فراداستان و فرااخلاق و امثال آن.
منبع: nashreney
ویلیام فاکنر: هنرمند هيچ اخلاقی نمیشناسد مصاحبهکنندهای از فاکنر میپرسد: نويسنده چگونه رُماننويس جدی میشود؟…
بریدهای از کتاب آسایش نوشتۀ مت هیگ به دلیل انعطافپذیری عصبی، مغز ما براساس چیزهایی…
چرا «گلابی» مهم است؟ گلابی از زمان ماقبل تاریخ با ما بوده است، حتی برشهای…