عصارۀ زندگی نادر ابراهیمی
کمککارگری تعمیرگاه سیار در ترکمنصحرا، کارگری چاپخانه، حسابداری و تحویلداری بانک، صفحهبندی روزنامه و مجله و کارهای چاپ دیگر، میرزایی یک حجره فرش در بازار، مترجمی، ویراستاری، ایرانشناسی عملی و چاپ مقالههای ایرانشناختی، فیلمسازی مستند و سینمایی، مصور کردن کتابهای کودکان، مدیریت یک کتابفروشی، خطاطی، نقاشی روی روسری و لباس و تدریس در دانشگاهها از او مرد بزرگی ساخت به نام نادر ابراهیمی!
بعد از ظهر یک پنجشنبه در ۱۶ خردادماه سال ۱۳۸۷ وقتی ساعت ۱۵:۱۵ دقیقه بود، نادر ابراهیمی پس از چند سال مغلوب توموری شد که در سرش ریشه دوانده بود و در نهایت نویسندهای که دوستش میداشتیم برای همیشه این جهان را ترک کرد.
ارائه فهرست کاملی از شغلهای نادر ابراهیمی، کار دشواری است. او خودش در دو کتاب «ابن مشغله» و «ابوالمشاغل» ضمن شرح وقایع زندگیاش، به فعالیتهای گوناگون خود نیز پرداختهاست. ابراهیمی در طول زندگیاش کارهای زیادی را تجربه کرده است. او هم آب حوض کشیده و هم به ترجمه و تصویرگری کتاب و نویسندگی پرداخته است.
«یک عاشقانه آرام»، «بار دیگر شهری که دوست میداشتم»، «چهل نامه کوتاه به همسرم»، «مردی در تبعید ابدی»، «بر جادههای آبی سرخ»، «تضادهای درونی»، «آتش بدون دود»، «ابن مشغله» و «آرش در قلمرو تردید» از جمله آثار مطرح و محبوب این نویسنده هستند که بارها تجدید چاپ شدهاند.
شاید خیلی از ما با «یک عاشقانه آرام» خاطره داشته باشیم. این کتاب برای اولین بار در سال ۱۳۷۴ توسط نشر روزبهان منتشر شد. در بهار سال ۱۳۹۷ این کتاب در لیست پرفروشترین کتابهای طرح عیدانه کتاب و همچنین در لیست ۱۰ کتاب پرفروش طرح پاییزه ۱۳۹۷ و طرح تابستانه ۱۳۹۶ در قسمت کتابهای عمومی تألیفی، قرار گرفت.
نادر ابراهیمی در این رمان عاشقانه با بیان داستانی خواندنی از زندگی یک زوج و در لابلای ماجراهای پیش آمده برای آنها، با قلمش گفتوگوهای جذابی را خلق میکند که مخاطبش را به فکر وا میدارد و او را متوجه این موضوع میکند که نباید به عشق به چشم یک خاطره و عادت نگاه کرد. ابراهیمی در یک عاشقانه آرام، عاشقانه مینویسد و در پس این عاشقانه، مضامینی جهانشمول را به مخاطبان خود منتقل میکند. درواقع جهانبینیای منعطف و قابل باور در قالب شخصیتهای این کتاب وجود دارد که میتوانیم خودمان را بهخوبی بهجای آنها بگذاریم و حتی خود آنها بدانیم. از شخصیتهای ساده و روشن این کتاب درس بگیریم و موسیقی زندگی خودمان را بنوازیم.
اما نادر ابراهیمی با چنین جهانبینی در سالهای آخر عمرش چه توصیههایی داشت؟
میگویند، نادر ابراهیمی عادت داشته است، کارهایی را که برای یک سال برنامهریزی میکرده با خط خوش و درشت مینوشته و روی دیوار اتاقش میزده است. او در اواخر عمرش یادداشتی نوشت تا به مفاد آن پایبند باشد که این یادداشت اکنون در موزه نادر ابراهیمی نگه داشته میشود.
متن این یادداشت که شبیه یکجور توصیه نامه هم هست، از این قرار است:
آخرین سال و آخرین فرصت برای خودسازی:
آهسته حرف بزن؛ بسیار آهسته
و کم؛ بسیار کم حرف بزن. در حدِ ضروریات واقعی
و کمکم به کمترین مقدار ممکن بخور تا رسیدن به عادت مسلط کمخوری
گرسنه باش و در پرهیز کامل از چربی، شیرینی، نمک، سرخ کردنی، برنج و سپس نان و شکر
مطلقا وقتکشی نکن، مطلقا…
در رفتار به افراد خانواده به خصوص همسر فوقالعاده باش، فوقالعاده مهربان و صبور
صرفهجو، صرفهجو در حدی کاملا محسوس و عالی، صرفهجو…
و تمیز، تمیز به حد افراط…
و به حد کشندهای بنویس…
منبع: isna
عصارۀ زندگی نادر ابراهیمی
من فکر میکنم هرگز نبوده قلب من اینگونه گرم و سرخ...
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگترین شاعران…
شبیه به مجتبی مینوی! مرتضی هاشمیپور محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی را از پویندگان…
نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور» «جیمز سیدنی ادوارد» که با نام «جیمز انسور»…
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی «لباس جایی است که فرهنگها برای حضور فیزیکی بدنها…
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایت شیرجه به آبهایِ اعماق آیدا گلنسایی: در کتاب…