درنگی در کتاب «تماشاخانۀ اساطیر» نوشتۀ نغمه ثمینی
تماشاخانه اساطیر” (اسطوره و کهننمونه در ادبیات نمایشی ایران) نوشته نغمه ثمینی نام کتابی است که به عنوان برگزیدهی بخش نقد ادبی بیستوهفتمین دوره جایزه کتاب سال معرفی شد. موضوع محوری این کتاب، ادبیات نمایشی است و پیوندی را که این نوع ادبیات، با کهن نمونه و اسطوره برقرار میکند، بررسی میکند.
“تماشاخانه اساطیر” میتواند برای طیف وسیعی از مخاطبان از علاقهمندان به اسطوره و آئین تا جامعهشناسان را به خود جذب کند و با ساختار قابل انعطاف خود هر مخاطبی میتواند بر پایه دانش خود جدولهای تطبیقی مقایسهای دیگری را به کتاب اضافه کند تا با جمعبندی و تغییر زاویه، کشفی جدید از محتوای کتاب و دانش پیشینش فراهم آورد. همچنین منتقدان و پژوهشگران نیز میتوانند بهرهمند از نحوه مواجهه با متون ادبیات نمایشی برخوردار شوند.
“تماشاخانه اساطیر” شامل هفت فصل است و از رساله دکترای نویسنده با عنوان “تجزیه و تحلیل ظهور کهننمونهها و اساطیر در ادبیات نمایشی ایران، قبل از انقلاب اسلامی” استخراج شده است.
این کتاب با هفت فصل شامل: ریختشناسی روایات اساطیری در ایران، نشانههای اسطورهیی در ادبیات نمایشی قبل از اسلام، اسطوره و درام عصر مشروطه، واقعگرایی و خوانش اسطورهیی (1330-1357)، درام فراواقعگرا و خوانش کهننمونهیی، نمایشنامههای ملی و ظهور اساطیر و انقلاب و دگردیسی الگوها همراه است.
در نگاهی به فهرست این کتاب، نام نمایشنامهنویسهایی همچون: اکبر رادی، اسماعیل خلج، عباس نعلبندیان، محسن یلفانی، ناصر ایرانی، غلامحسین ساعدی و بهرام بیضایی به چشم میخورد.
نغمه ثمینی
نغمه ثمینی، نمایشنامهنویس، متولد ۱۳۵۲ در ایران، دارای دکترای پژوهش هنر (اسطوره و درام) است. او فارغالتحصیل کارشناسی ادبیات نمایشی و کارشناسی ارشد سینما از دانشگاه تهران است. ثمینی به عنوان نویسنده با نشریاتی مانند ماهنامه سینمایی فیلم و زنان همکاری داشته است. از او تاکنون بیش از ده عنوان نمایشنامه و دو کتاب پژوهشی منتشر شدهاست. از جمله نمایشنامههایش میتوان از “شکلک” و “خواب در فنجان خالی” نام برد که در ایران و نیز کشورهای دیگر از جمله هندوستان، انگلستان و فرانسه بر صحنه رفته است. او از سال ۱۳۸۲ در مقام فیلمنامهنویس مشغول بهکار شد. از فیلمنامههای او که برخی به صورت مشترک نوشته شد میتوان به “خونبازی”، “حیران” و “سهزن” اشاره کرد.
نغمه ثمینی همچنین کتاب “عشق و شعبده: پژوهشی در هزار و یک شب” را از سوی نشر مرکز در سال 1379 منتشر کرده است.
یکی دیگر از کتابهایش همچنین “تئاتر و اروپا” نام دارد که انتشارت قطره در سال 1383 منتشر کرده است.
درباره کتاب
“تماشاخانه اساطیر” یا “اسطوره و کهن نمونه در ادبیات نمایشی” کتابی پژوهشی و علمی به قلم نغمه ثمینی است که یکی از بهترین پژوهشها در زمینه رابطه اساطیر با هنر نمایش در کشورمان است. او سعی دارد از طریق مطالعه و تحلیل اساطیر در گذشته، رمز و راز پیدایش هنر نمایش در ایران را بگشاید و از سوی دیگر در متنهای نمایشی یک قرن اخیر رد پای این اساطیر را آشکار سازد تا همچنان بر پیوند ناگسستنی این دو تاکید کند.
نغمه ثمینی در یک مقدمه تحت عنوان اسطوره و درام مینویسد: “اسطوره را نمیتوان در کمد گذاشت و درش را قفل کرد، نمیشود مثل لباسهای زمستانی در پستویی پنهانش کرد برای سرمای بعدتر؛ نمیشود اسطوره را به سمساری و دست دوم فروشی فروخت. حتی موزهها نمیتوانند حضور سرکش اسطوره را رام کنند و یک جا بنشانندش. اساطیر هستند؛ مقتدر، با شکوه و رازآلود.”
او در جایی دیگر از همین مقدمه به چگونگی پیدایش کتاب اشاره میکند و مینویسد: “این کتاب از رساله دکترای نگارنده با عنوان تجزیه و تحلیل ظهور کهن نمونهها و اساطیر در ادبیات نمایشی ایران، قبل از انقلاب اسلامی، استخراج شده و البته با جرح و تعدیلهای بسیار به ویژه در سر فصل آغازین کتاب. پس از دفاع به تاریخ بهمنماه سال 1383 در دانشگاه تربیت مدرس و با بازنگری پژوهشی در پی وقفهای دو ساله، فکر کردم میشود دامنه کار را تا آغاز دهه هفتاد گسترش داد. شاید اصلاً همین امکان قیاس میان الگوهای اسطورهای/ کهن نمونهای پیش و پس از انقلاب میتوانست مسیر را به نقطه بحث انگیزتری منتهی کند. بنابراین در بازنویسی متن، فصل هفتم نیز به شش فصل پیشین افزوده شد. اما به دلیل حجم آثار و نیز ظهور نسل جدیدی از نمایشنامهنویسان در دهه هفتاد و هشتاد، تحلیل نمایشنامههای ایرانی پس از دهه 60 میتواند به پژوهش دیگری موکول شود.”
فصل اول ریختشناسی روایات اساطیری در ایران نام دارد که اختصاص به اساطیر بینالنهرین، اساطیر مهری، اساطیر مزدیسنا و خویشکاریهای شخصیت اساطیری یافته است.
در فصل دوم نشانههای اسطورهای در ادبیات نمایشی قبل از اسلام بررسی میشود و به این منظور متنهایی مانند سوگنامه گوشوون، تیریشت، یادگار زریران و درخت آسوریک مورد تحلیل قرار میگیرد و هر یک از زاویه نزدیکی به متن نمایشی (درام) بررسی میشود.
فصل سوم عنوانش اسطوره و درام عصر مشروطیت است که در آن آثار فتحعلی آخوندزاده و میرزا آقا تبریزی به عنوان اولین خالقان درام ایرانی و فارسی مورد بررسی قرار میگیرند. همچنین دهههای آغازین قرن چهاردهم (1305 ـ 1335 ش) با تامل نویسنده مواجه شده است.
فصل چهارم با توجه به نزدیکی ایران به فضای مدرنیته و جاری شدن نگاه واقعگرایانه در زندگی و در پرهیز از سنتهای کهن به نام واقعگرایی و خوانش اسطورهای (1330 ـ 1357 ش) نامگذاری شده است. در این فصل نمایشنامههای “مرگ در پاییز” (اکبر رادی ـ 1344 و 1345 ش)، “پاتوغ” (اسماعیل خلج، 1349)، “دونده تنها” (محسن یلفانی، 1351)، “سایههای بلند” (رضا صابری، 1355) و نمونههای دیگر مورد کنکاش واقع شده است.
فصل پنجم درام فراواقعگرا و خوانش کهن نمونهای نام دارد که اختصاص به بررسی آثاری مانند “ناگهان هذا حبیبالله” (عباس نعلبندیان، 1357)، “آرامسایشگاه” (بهمن فرسی، 1356)، “گناه کبیره انسی” (ناصر ایرانی، 1347) و “آوازهخوان در انتهای غروب” (داود آریا 1347) و نمونههای دیگر دارد.
در فصل ششم نمونههایی مانند “سواری درآمده رویش سرخ و مویش سرخ و…” (مهین تجدد، 1355)، “آرش” (بهرام بیضایی، 1342)، “ضحاک” (غلامحسین ساعدی، 1355)، “ناهید را بستای” (ارسلان پوریا، 1336) و نمونههای دیگر تحت عنوان نمایشنامههای ملی و ظهور اساطیر بررسی میشوند.
فصل هفتم اختصاص به انقلاب و دگردیسی الگوها دارد و در این مورد آثاری مانند “فتحنامه کلات” (بهرام بیضایی، 1361)، “آهسته با گل سرخ” (اکبر رادی، 1365)، “سوگ سیاوش” (صادق هاتفی، 1367) و “خرس” (حمید امجد، 1369) بررسی شده است.
در پایان نیز بخشهایی مانند پیوست، خلاصه نمایشنامهها (نمونههای حقیقی)، منابع و مراجع و نمایه آمده است.
موضوع محوری این کتاب، ادبیات نمایشی است و پیوندی که با کهن نمونه و اسطوره برقرار میکند. در کتاب پیوند کهن اسطوره و تئاتر رخ مینمایاند تا ادبیات نمایشی به عنوان یکی از بهترین محملهای بهکارگیری نقد اسطورهای و کهن نمونهای جلوهگر شود. نیز ظهور کهن نمونهها و اساطیر در ادبیات ماشینی ایران بررسی میشود.
نگاه به کتاب “تماشاخانه اساطیر” به عنوان یک الگوی دقیق و روشن از شیوه تحلیل گام به گام نقد اسطورهای/ کهن الگویی است. شیوهای که در آن مولف موارد مغشوش و مبهم یا در پارهای از موارد منابع ضد و نقیض را نادیده نمیگیرد با اشاره به آنها و باقی گذاشتن نقاط تاریک و مبهم در جای خود، به تحلیل آثار میپردازد، با این روش هوشمندانه هم راه را برای نقادیهای بعدی هموار میکند و هم با ذکر موارد مبهم خود را از تیغ اتهام چشم بستن بر موارد دیگر رها میکند.
درباره اسطوره و کهننمونه
اسطوره به نمونههای ازلی حوادث، شرایط و قدرتنماییهای خدایان یا ابرانسانهایی میپردازد که خارج از زندگی معمول انسان رخ میدهند و میتوانند مبدا و خاستگاه آن به حساب آیند. این حوادث مافوق طبیعی در زمانی متفاوت با زمان تاریخی قرار میگیرند، زمان آنها معمولا آغازگاه خلقت جهان و یا دوران ابتدایی و پیش تاریخ است. کهن نمونه، صورت ازلی و سرنمون، همه بر یک مفهوم دلالت دارند و آن چیزی نیست مگر “تصویر شخصیت یا الگویی خاستگاهی که در ادبیات تکرار میشود و چنان قدرتمند است که میتواند جهانی باشد. این الگوها و موقعیتها که در اندیشه پیشاتفکر جای دارند، در افراد مختلف احساسات مشابهی را برمیانگیزند. ادبیات یکی از دهها محلی است که کهن نمونه میتواند خود را در آن به ظهور برساند و بیشک یکی از این تجلیگاهها، ادبیات نمایشی است.
در بخشی از یادداشت نغمه ثمینی درباره این کتابش عنوان شده است: “درباره اسطوره و کهننمونه کتابهای بسیاری در ایران نوشته و ترجمه شده است، چنانکه شاید این شاخه علوم انسانی از منظر منابع یکی از غنیترین و متنوعترین حوزههای تحقیقی بهشمار آید. اما در این میان، جای نمونهای کامل از خوانش اسطورهای و کهننمونهای بس خالی مینماید. نظریهها بسیارند و ذکر نمونههای اساطیری بسیارتر، اما واقعیت اینجاست که کمتر کسی به صرافت افتاده است تا این نظریهها و نمونهها را در حوزهای کاربردیتر و بهویژه بومیتر بیازماید. این فقدان بهخودیخود میتواند انگیزهٔ پژوهشی باشد که این کتاب حاصل آن است. شاید آن منابعِ بسیار و آن همه روایت آشنا و ناآشنا در چنین دست خوانشها و نقدهایی است که به نقطه سرانجام و کاربردی خود میرسند…
فراتر از این، میتوان پرسید: این نوع خوانش کهننمونهای و اسطورهای چه گرهای از کار فرهنگ چهلپاره امروزین ما میگشاید و اصولاً به چه کارِ هویت از کفرفتهمان میآید؟! این گرچه بحثی است طولانی؛ اما شاید چنین خوانشی بتواند منشأ بسیاری از رفتارهای آمیخته با فرهنگِ ما را چنان در گذشته اساطیریمان ردیابی کند که گاه متعجب شویم و دریابیم که برای تغییر، حتی در سادهترین آموزههای فرهنگی، نمیتوان در جا راهحل ارائه کرد؛ بلکه باید به ریشهها بازگشت و از ریشهها آغاز کرد. در واقع خوانش اسطورهای/کهننمونهای یک جریان فرهنگی، بر ما آشکار میسازد که چهسان در این عصر سرعت و جنون، ما که در سرزمینی چون ایران نفس میکشیم، هنوز سخت با پیشینه فرهنگیمان پیوستهایم.
گستره
درباره گستر معنایی کتاب “تماشاخانه اساطیر” لاله خسروی، پژوهشگر بر این باور است: کتابی که در هر فصلاش سوالات زیادی را در ذهن مخاطب علاقهمند به جامعهشناسی، تاریخ و اسطوره ایجاد میکند و این سوالات در ذهن مخاطب میتواند با سیاست و سیر مدنیت در جامعه ایران رابطه برقرار کرده و از این الگوها به الگوهای دیگری برسد. چنانچه مولف هم به استناد مقدمه کتاب امیدوار بوده تا “تماشاخانه اساطیر” بتواند در سطحی فراتر از محک نقد کهن الگویی/ اسطورهای در ادبیات نمایشی ایران، گامی در جهت شناخت ریشههای هویت جمعی ما ایرانیها باشد. در این کتاب بیش از پنجاه جدول و انواع نمودار را میتوان به فراخور نمونه مورد تحلیل مشاهده کرد که همگی به منظور روشن کردن روند تحقیق به کار میروند تا نشانههای موجود در متن را با نشانههای اسطورهای مقایسه کند و یا به تفهیم یا کاربرد مدلولی در نمونه بپردازد. در این کتاب اساطیر از حیث موقعیت و خویشکاری مورد الگوبرداری قرار میگیرند و بر همین پایه نمونههای نمایشی تحلیل میشوند اما اشارهای به ساختار نمایشنامهها و امکان ظهور وجوه اساطیری/کهن الگویی در ساختمان سازه درامهای مورد بررسی قرار نمیگیرد. شاید در این نمونهها و یا در الگوها امکان برای این نوع مقایسه وجود نداشته یا حتی مولف حیطه تحقیق خود را محدود به این نوع خاص از الگوسازی کرده است اما چون در متن کتاب اشارهای به این مطلب مشاهده نمیشود جای سوال در ذهن نگارنده این یادداشت باقیمانده که چرا از این زاویه به مقایسه اساطیر و نمایشنامهها و کشف رابطه احتمالی میان ساختار نمایشنامهها با الگوهای ساختاری اساطیر نپرداختهاند.
او میافزاید: مولف ابتدا به دستهبندی و مقایسه خویشکاریها در اساطیر سرزمین ایران و پس از آن در فصل بعدی به تجلی این اساطیر در ادبیات پیش از اسلام ایران میپردازد. کتاب این فرض را دور از ذهن نمیداند که اولاً چیزی به نام متون نمایشی دراماتیک با ساختار بوطیقای ارسطویی در ایران پیش از اسلام موجود نیست، آن چه هست متونی با ساختار پرسش و پاسخ است که به طور ضمنی شواهدی از اجرای آنها در دوران معاصرش ثبت شده، ثانیا بسیاری از این متون خود ارجاع هستند و دشواری تحلیل آن در پیدا کردن سویهای است که بتوان آنها را به سنتهای پیشتر ارجاع داد. فصل سوم با ادبیات مشروطه آغاز میشود و مولف با توضیح این که متن نمایشی دراماتیک مکتوبی در این فاصله زمانی ـ حدود دوازده قرن ـ از پیش از اسلام تا مشروطه موجود نیست، به بررسی نمونهها میپردازد. در عصر مشروطه شعار تجددطلبی در برابر سنت قرار میگیرد و منجر به اسطورهستیزی جامعه روشنفکری ایران میشود. اما این مسائل در سویه خودآگاه اتفاق میافتد و در ناخودآگاه جمعی این نسل نیز شاهد بازگشت مجدد برخی از اساطیر هستیم. به استناد نمونههای بررسی شده در کتاب میتوان این دوران را ظهور اسطوره قدرت دانست. دو فصل بعدی با تقسیمبندی میان درام واقعگرا و درام فراواقعگرا به خوانش کهن نمونهای از متون نمایشی دهه چهل و پنجاه شمسی میپردازد. پس در فصلی دیگر آن دسته از متون نمایشی را بررسی میکند که اساطیر را دستمایه اقتباس قرار دادند. جمعبندی این دوره تاریخی کهن الگوی غریبه در خانه را برجسته کرده است. در آخرین فصل نگارنده با حفظ سویه پیشین به فضای دهه شصت شمسی میپردازد که با ظهور دو رویداد برجسته این دوران ایزد شهید شونده و قربانی برای باروری است. در پایان پیوست کوتاهی از خلاصههای نمایشنامهها و منابع و نمایه کتاب ذکر میشوند.
از همین خلاصه مختصر هم میتوان به این استنباط رسید که با تحقیقی دشوار و مفصل روبهرو هستیم. دشواریهایی که کتاب را در لبه تیغی قرار میدهد و هر آینه میتواند به امکان فرو غلتیدن به تحلیلی غیر علمی و مصادره به مطلوب منتهی شود. چرا که تحلیل متون متنوع از دیدگاه نقد اسطورهای/کهن الگویی که هر کدام شیوه منحصر به خود را میطلبد، حداقل میتواند باعث اغتشاش ذهنی مخاطب شود. به نظر میرسد آن چه که باعث نجات تحقیق با کمترین ضریب خطا میشود شیوه تحقیق است. با حضور پررنگ جداول تفهیمی/توضیحی، زبان ساده و بیتکلف متن و طرح پرسشها و ارائه پاسخها، گام به گام پیوند مولف و خواننده در این راه پر پیچ و خم برقرار گشته. هنگام مطالعه متن این احساس در خواننده به وجود میآید که در هزارتویی اسرارآمیز فرود آمده ولی به واسطه دستگاه مکانیابی که به او داده شده میتواند در هر لحظه با دانستن موقعیت نقشه بدون آنکه سر در گم شود، از سر فرو بردن در الگوهای ناخودآگاه جمعیاش لذت برد.
نقد و نظر
در همان آذر 87 یک میزگرد در سرای اهل قلم برگزار شد و چند کارشناس درباره این کتاب نظرهایشان را اعلام کردند. در این نشست، سعید اسدی، استاد دانشگاه گفت: درباره اسطوره و کهننمونه کتابهای بسیاری نوشته شده؛ ولی کمتر کسی به صرافت افتاده تا این نظریهها و نمونهها را در حوزههای کاربردیتر و به ویژه بومیتر بیازماید.
او با توجه به ابهاماتی که در کتاب وجود دارد، مراجعه مخاطب این اثر را به منابع دیگر ضروری دانست و افزود: تفکیک جنبههای خودآگاهانه و ناخودآگاهانه کهنالگو در تئاتر معاصر، در این کتاب، لازم بود.
اسدی، طرح موضوع و مربوط کردن تبار فرهنگی ایران به تبار آریایی را در توضیح اساطیر، از بخشهای جذاب این کتاب دانست.
او با بیان اینکه کتاب ساختاری کلاسیک دارد، اضافه کرد: نثر نویسنده وقتی به استنباط و نتیجهگیری میرسد، دگرگون و دچار یک نوع دوگانگی در تحلیل میشود.
شهرام زرگر، مترجم و مدرس تئاتر گفت: بخش قابل توجهی از کتاب با اطلاعات وسیع نوشته شده. این کتاب، اثری بسیار مهمی است، اما به بخش قبل از اسلام تا دوره قاجار در این اثر بسیار کم پرداخته شده؛ در حالی که این بخش میتوانست به بخشی مهم از کتاب تبدیل شود.
لاله خسروی نیز ایده استفاده از جدولهای تفهیمی-کاربردی و خلاصهنگاری این کتاب را بسیار مفید ارزیابی کرد و افزود: نویسنده با خواننده صادق است و تمام سیر تحقیقی خود را در این کتاب آشکار میسازد.
او، این کتاب را روش تحقیق و الگوی خوبی دانست و یادآور شد: جای پایانبندی و نتیجهگیری دو صفحهای در پایان کتاب خالی است.
پیامد
“تماشاخانه اساطیر” از قدرت تحلیل و بیان و اثبات موضوعات و گرهگشایی در مسائل برخوردار است. نغمه ثمینی با نگاهی ژرف و چند وجهی سعی بر آن دارد به اصطلاح مو را از ماست بیرون بکشد و در هر لحظه قدرت تحلیلاش با آوردن مصداقهای عینی و خط و ربط دادن مسائل، پدیدهها، اتفاقات و نظریهها بیشتر عیانتر میشود. بنابراین از آنجا ضرورت بررسی متون ادبی و نمایشی و آثار مرتبط با هنرهای نمایشی از منظر اسطورهشناسانه امری اجتنابپذیر است چه بهتر از این که بشود از نمونههایی از این دست درس گرفت و این خود میتواند آموزهای کارآمد برای نوشتن و پژوهش کردن درباره دیگر آثار ایرانی باشد. شوربختانه هنوز در این زمینه به طور و در قالب کتاب اتفاق بایستهای رخ نداده است اما این هنوز هم مسیرش برای پژوهشهای بعدی باز است و احساس میشود که در نهایت این ضرورت با خلق دیگر آثار در این رابطه خواهیم شد.
منابع:
آشفته،رضا، نگاهی به کتاب”تماشاخانه اساطیر” نوشته نغمه ثمینی، آسمانه به نقل از ایران تئاتر، بیست و هشتم دی ۱۳۸۷.
تماشاخانه اساطیر، سایت نشر نی.
تماشاخانه اساطیر، نغمه ثمینی، نشر نی، چ اول، 1387.
“تماشاخانه اساطیر” یعنی پیشینه فرهنگی، ایبنا، پنجشنبه ۲۱ آذر ۱۳۸۷.
خسروی، لاله، یادداشتی بر کتاب تماشاخانه اساطیر، ایران تئاتر، یکشنبه ۱۵ دی ۱۳۸۷.
منبع: honaronline
درنگی در کتاب «تماشاخانۀ اساطیر» نوشتۀ نغمه ثمینی
درنگی در کتاب «تماشاخانۀ اساطیر» نوشتۀ نغمه ثمینی
چگونه از «دادگاه بیستوچهار ساعتی ذهن» و «محکومیتهای مداوم» رها بشویم؟
من فکر میکنم هرگز نبوده قلب من اینگونه گرم و سرخ...
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگترین شاعران…
شبیه به مجتبی مینوی! مرتضی هاشمیپور محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی را از پویندگان…
نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور» «جیمز سیدنی ادوارد» که با نام «جیمز انسور»…
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی «لباس جایی است که فرهنگها برای حضور فیزیکی بدنها…