اسطوره / ایران باستان

آشنایی با جشن باستانی «مردگیران»

آشنایی با جشن باستانی «مردگیران»

جشن «مردگیران» در ایران باستان، جشنی برای پاسداشت زن بوده است. این جشن در ایران باستان در پنجمین روز از ماه دوازدهم (اسفند) برگزار می‌شد، که آن را «سپندارمذگان» نیز می‌نامیدند و به نوعی عید زنان بوده است.

«اسفندگان» یا «جشن سپندارمذگان»، از جمله جشن‌های دوازده‌گانه ایران باستان بوده است که تقارن روز اسفند (پنجمین روز از هر ماه در ایران باستان، اسفند یا سپندارمذ نامیده می‌شد) با ماه اسفند را جشن می‌گرفتند. «سپندارمذ» لقب ملی زمین است؛ یعنی گستراننده، مقدس و فروتن. زمین نماد باروری است، به همین دلیل در فرهنگ باستان اسفندگان (اسپندگان) را به‌عنوان نماد تمایلات مادرانه و باروری می‌پنداشتند.

در ایران باستان، خانواده‌ها در این روز پیشکش‌هایی برای سپاس به همسران و بانوان در خانواده و نزدیکان خود تقدیم می‌کردند. «جشن مردگیران» نیز جشنی برای پاسداشت زن بوده است و بسیاری آن را مصادف با روز سپندارمذ و پنجم اسفند می‌دانند.

«هاشم رضی» در کتاب «جشن‌های ایران باستان»، درباره این جشن آورده است: «سپندارمذ روز پنجم از هر ماه و ماه دوازدهم سال است. در شکل معنوی‌اش مظهر بردباری و سازگاری اهورامزداست و در جهان مادی و خاکی نگهبانی زمین به وی سپرده شده است. بنا بر روش و قاعده کلی، روز اسفند به مناسبت تقارن نام روز و ماه جشن بوده است. این جشن همراه با آداب و رسوم و تشریفات ویژه برگزار می‌شد. نخستین جشنی که در این روز برگزار می‌شد، جشن «مردگیران» یا «مژدگیران» بوده است. این جشن ویژه زنان بوده و به مناسبت تجلیل و بزرگداشت‌شان برپا می‌گشت. این جشن را خلف تبریزی، پنج روز آخر اسفند یاد کرده است، اما در سایر منابع روز پنجم (اسفند) یاد شده است.

به بیان ابوریحان «اسفندارمذ، ایزدِ موکل بر زمین و ایزد حامی و نگهبان زنان شوهردوست و پارسا و درست‌کار بوده. به همین مناسبت این روز، عید زنان قرار داشت. مردم به جهت گرامی‌داشت، به آنان هدیه داده و بخشش می‌کردند. در زمان ابوریحان این جشن هنوز رواج داشته است. نه بر آن‌که فقط از هدایا و دهش‌هایی برخوردار می‌شدند، بلکه زنان نوعی فرمانروایی می‌کردند و مردان باید از آن فرمان می‌بردند.

گَردیزی ـ مورخ ایرانی ـ نیز نوشته است: «از این جهت جشن را «مردگیران» می‌گفتند که زنان به اختیار خویش و با آزادی، شوی و مرد زندگی خود را برمی‌گزیدند.»

محمد جعفر یاحقی ـ استاد برجسته زبان و ادبیات فارسی ـ نیز در کتاب «فرهنگ اساطیر؛ فرهنگ معاصر» درباره این جشن گفته است: «اسفند یا اسپند، در متون پهلوی به معنای برکت بخشنده آمده است. دوازدهمین ماه سال و پنجمین روز از هر ماه شمسی است که نگهبان آن، «سفندارمذ» است و شش جشن مخصوص به خود داشته است.

جشن سپندارمذگان، آیین نکوداشت بانوان ایرانی است. «سپندارمذ»، به معنی فروتنی و پاکی است و پنجمین روز ماه اسفند، (در گاهشمار یزدگری/ساسانی) زمان برگزاری جشن سپندارمذگان یا اسفندگان بوده است. در این جشن، الهه نگهبان بانوان پارسا و نیکخواه ستایش می‌شد. در این جشن مردان برای بانوان خود هدیه آورده و آنان را گرامی می‌داشتند. محبت و عشق مفاهیم اصلی این جشن بود.»

در حال حاضر با توجه به تغییر ساختار گاه‌شمار ایرانی و ۳۱ روزه شدن شش ماه نخست سال در گاه‌شماری خورشیدی، جشن سپندارمذگان را ۲۸ یا ۲۹ بهمن‌ماه برگزار می‌کنند، درحالی‌که برخی تاریخ گرامی‌داشت سپندارمذگان را همچنان پنجم اسفند ماه می‌دانند.

درباره جشن «مردگیران» نیز اختلاف زمانی وجود دارد؛ زمان برگزاری این جشن در قوچان نوروز است که البته آداب و رسوم خاص خود را دارد.

منبع: ایسنا

آشنایی با جشن باستانی «مردگیران»

مردگیران: جشنی فراتر از مذهب

چندی است روز پنجم اسفند به عنوان یک جشن باستانی ایرانی (‌سپندارمذ) در تکریم زمین و زنان احیا شده است. هر چند اصل موضوع درست و نیکوست ولی چون با پاره‌ای اطلاعات و داده‌های نادرست آمیخته است ( از جمله تشبیه آن به ولنتاین یا یاد کردن به عنوان روز عشق یا زن به تنهایی یا با عنوانی چون مُزد‌گیران) جا دارد 10 نکته به زبان ساده یادآوری شود با این توضیح که اگرچه در آیین زرتشت ریشه دارد ولی مانند نوروز فراتر از مذهب و در چارچوب سنت های ایرانی اهمیت دارد:

1. آن گونه که دکتر میر جلال‌الدین کزازی گفته یا نوشته نیاکان ما جشن‌های بزرگ را در روزی برمی‌گزاردند که در آن روز ماه با روز هم‌نام است. بر این پایه روز «سپندارمذگان» – 5 اسفند- در ماه سپندارمذ (اسفند) جشن گرفته می‌شده است. اگر زرتشتیان به جای 5 اسفند 29 بهمن را جشن می‌گیرند ( 6 روز جلوتر) به خاطر آن است که در تقویم یا گاه‌شماری زرتشتیان 6 ماه اول سال 30 روزه است نه 31 روزه اما هم به خاطر نام جشن (‌سپندارمذ) و هم انطباق با ماه اسفند غیر زرتشتیان ایران‌دوست 5 اسفند را بهتر می‌دانند تا حساسیت‌های مذهبی هم تحریک نشود و گمان نرود در مقابل روز زنِ اسلامی روز زنِ زرتشتی عَلَم شده است. ضمن این که در متون کهن از این جشن به عنوان جشن بهاری زنان یاد شده و در اسفند به پیش‌باز بهار می‌رویم نه در پایان بهمن.

2. به باور دکتر جلال خالقی‌مطلق – که اگر برجسته‌ترین شاهنامه‌پژوه نباشد بی‌گمان یکی از سه چهرۀ نخست این عرصه است- «مَردگیران» درست است نه «مُزد‌گیران» و توضیح می‌دهد: در 5 اسفند یا سپندارمذ به عنوان جشن بهاری زنان، آنان آزادی عمل بیشتری داشتند و دختران دَمِ بخت به همسرگزینی توصیه می‌شدند و به همین خاطر به آن مردگیران گفته می شد و نه مزدگیران هر چند زنان شوهردار هم هدیه یا مزد می‌گرفتند و مزدگیران را دست‌برد کاتبان می‌داند.
5 اسفند؛ سپندارمذ/ مَرد‌گیران یا مُزد‌گیران؟/ جشن بهاری زنان و روز زمین

3. مهم ترین منبع «آثارالباقیه» ابوریحان بیرونی خوارزمی است که اواخر سده 4 و اوایل سده 5 هجری می‌زیسته است. آثارالباقیه و قانون مسعودی را به عربی نوشته ولی در التفهیم که به پارسی است هم آورده است.

در کتاب «جشن‌ها و شادی‌ها در ایران باستان» -که نویسندۀ فقید آن زنده‌یاد استاد عبدالعظیم رضایی شخصا به این نویسنده اهدا کرد- هم به آثارالباقیه ابوریحان استناد شده و به نقل از آن آمده است: « اسفندارمذ ماه که روز پنجم آن اسفندار‌مذ است و برای همراه بودن دو نام آن را چنین نامیده‌اند و معنی آن خرد و بردباری است و اسفندارمذ پاسبان زمین است و پشتیبان زنانِ درست و پارسا و شوهر‌دوست. این روز عید زنان است و مردان به زنان پیش‌کش می دادند.»

(با این توصیفات جایی برای نگرانی به خاطر ترویج فرهنگ غربی هم نباید پدید آید چرا که بر شوهردوستی تأکید شده و بحث زن بماهو زن مطرح نیست و از این حیث چه بسا فمینیست‌ها هم تجدید نظر کنند و اگر مردگیران و حتی مزدگیران را ارجح بدانیم این وجه پررنگ‌تر هم می‌شود!)

4. دکتر کزازی دلیل یاد کردن از زمین و زن در کنار هم را این می‌داند که در سامانۀ نماد‌شناختی ایران‌باستان، مادینگی نماد کارپذیری است و از این رو زمین مادینه شمرده می‌شود چندان که آسمان، نرینه. چون نرینگی نماد و نشانۀ رازورانۀ کارسازی است. جدای این در نماد‌شناسی کهن ایرانی سپندارمذ تنها فرشتۀ مادینه است از جمع 6 فرشته که با اهورامزدا 7 پاکان‌پاک را تشکیل می‌دهند.

5. دکتر خالقی مطلق به اعتبار سال‌ها اقامت در آلمان ( تدریس در دانشگاه ایران‌شناسی هامبورگ) شباهتی بین سپندارمذ و روز ولنتاین نیافته است. این در حالی است که در سال‌های اخیر برخی پیشنهاد داده‌اند 5 اسفند به عنوان روز عشق تعیین شود که با فرهنگ ایران کهن نسبت دارد نه ولنتاین که از غرب مسیحی آمده است اما چنان که گفته شد در سپندار‌مذ بحث عشق مطرح نیست و روز دختران شوهرناکرده است اما ازحیث آزادی عمل می‌توان با جشن دیگری در غرب شباهتی یافت.

با این حال همان گونه که میان شب یلدا (جشن میلاد خورشید در صبح بعد از آخرین شب پاییز) با کریسمس (‌میلاد مسیح) 4 روز فاصله است بین ولنتاین و سپندارمذ در گاه‌شماری زرتشتی ( 29 بهمن) هم چهار روز فاصله است. خالقی‌مطلق به این موضوع نپرداخته و حدس این نویسنده است اما استاد می‌گوید در آلمان و برخی از کشورهای دیگر اروپایی در اواخر بهمن جشن «دوشنبۀ گل سرخ» برگزار می‌شود که در آنان زنان آزادی عمل بیشتری دارند و از این حیث شبیه سپندارمذ ماست. با این وصف اگر قرار بر هم‌ریشگی باشد بین این دو جشن است نه با ولنتاین.

6. نظامی گنجه‌ای در شرف‌نامه که بخشی از اسکندرنامه است از جشنی نام می‌برد که دختران شوهرناکرده در روزی از نوروز چندان آزاد بودند که حتی شهر به تصرف آنان درمی‌آمد. چون در سنت‌های نوروزی چنین رسمی ثبت نشده می‌توان احتمال داد منظور او جشن بهاری زنان یا همین اسپندارمذ بوده باشد.

7. مورخ دیگری به نام «گردیزی» – ابوسعید بن محمود گردیزی- هم در کتاب خود به زبان فارسی اما با نام عربی (‌زین الاخبار) از 5 اسفند به عنوان اسفندارمذ یاد کرده و آن را فرشته نگهبان زمین و این روز را روز زنان پاک‌دامن و شوهردوست ( شبیه تعبیر ابوریحان) دانسته است.

8. فردوسی در شاهنامه و در داستان «بیژن و منیژه» به وجه پاسبانی سفندارمذ اشاره کرده است ولی به مناسبت آن نپرداخته است:

سفندارمذ، پاسبان تو باد
خرد جان روشن‌روان تو باد

9. نکته جالب در سپندارمذ این است که زمین و زایش را در کنار صبر و خرد قرار داده‌اند. جالب از این حیث که اگرچه بر زادن تأکید دارند ولی اشارتی به مادرانگی نیست و زنانگی می‌چربد. زن در کنار زمین نیز تکریم زنان است و کافی است به یاد آوریم هر هفت‌سین سفرۀ هفت‌سین نوروزی از زمین رُسته‌اند و نوروز خود جشن زایش زمین است و با این اعتبار با زن و آزادی در سپندارمذ به پیش‌باز زندگی در نوروز می‌رفتند.

10. سرانجام این که نظامی چنین زیبا و شورانگیز سروده است:

ز هر سو عروسانِ نادیده‌شوی
ز خانه بُرون تاختندی به کوی

رُخ آراسته دست‌ها در نگار
به شادی دَویدَندی از هر کنار

مغانه میِ لعل برداشته
به بادِ مغان گردن افراشته

همه کارشان شوخی و دل‌بَری
گه افسانه‌گویی گه افسون‌گری

چو سروِ سَهی دستۀ گُل به دست
سهی سرو زیبا بود گل پرست

جز افسون چراغی نَیَفروختند
جز افسانه چیزی نیاموختند

فروهِشته گیسو، شکن در شکن
یکی پای‌کوب و یکی دست‌زن

جدا هر یکی بزمی آراستی
و زآنجا بسی فتنه برخاستی!

منبع: asriran

آشنایی با جشن باستانی «مردگیران»

آشنایی با جشن باستانی «مردگیران»

آشنایی با جشن باستانی «مردگیران»

 

مدیریت

فریادی شو تا باران وگرنه مُرداران... احمد شاملو

Recent Posts

من فکر می‌کنم هرگز نبوده قلب من این‌گونه گرم و سرخ…

من فکر می‌کنم هرگز نبوده قلب من این‌گونه گرم و سرخ...

23 ساعت ago

نگاهی به کتاب «خطابه‌های برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی

نگاهی به کتاب «خطابه‌های برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگ‌ترین شاعران…

4 روز ago

شبیه به مجتبی مینوی!

شبیه به مجتبی مینوی! مرتضی هاشمی‌پور محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی را از پویندگان…

5 روز ago

نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور»

نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور» «جیمز سیدنی ادوارد»‌ که با نام «جیمز انسور»‌…

1 هفته ago

جمله‌هایی به یادماندنی از نغمه ثمینی

جمله‌هایی به یادماندنی از نغمه ثمینی «لباس جایی است که فرهنگ‌ها برای حضور فیزیکی بدن‌ها…

1 هفته ago

«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آب‌هایِ اعماق

«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایت شیرجه به آب‌هایِ اعماق آیدا گلنسایی: در کتاب…

2 هفته ago