معرفی کتاب

«زمستان در راه است» کتابی دربارۀ چرخشِ خوفناکِ پوتین به سمت امپریالیسم قومیتی

«زمستان در راه است» کتابی دربارۀ چرخشِ خوفناکِ پوتین به سمت امپریالیسم قومیتی

زمستان در راه است (Winter Is Coming) اثر گری کاسپارف  قهرمان نامدار شطرنج جهان است. 

جنگ به هر دلیلی وحشتناک است؛ ولی از چرخشِ خوفناکِ پوتین به سمت امپریالیسم قومیتی نمی‌توان چشم‌پوشی کرد. آن‌هایی که می‌گفتند جنگ در اوکراین رقم نمی‌خورد و بعید است منجر به بی‌ثباتی جهانی شود؛ هشدار واضحی را که پوتین به ما داده بود نادیده گرفتند.

کتاب زمستان در راه است که با قوۀ هوش، باور و امیدهای کاسپارف برای کشورش به رشتۀ تحریر درآمده، چهرۀ واقعی پوتین را به تصویر می‌کشد: خطری جدی که پیش چشمانمان پنهان شده است. ارتقای ولادیمیر پوتین (سرهنگ سابق کاگ‌ب) به جایگاه ریاست جمهوری در سال 1999، نشانۀ آشکاری بود که روسیه از دموکراسی فاصله گرفته است. با مماشاتِ آمریکا و سایر قدرت‌های جهان طی این سال‌ها و به واسطه‌ی منابع عظیمِ در دسترس و زرادخانه‌ی هسته‌ای قدرتمند، دلیلی وجود ندارد که باور کنیم چشم‌انداز پوتین از آنچه «روسیه‌ی بزرگ» عنوان کرده به شرق اوکراین محدود می‌شود و البته دلایلِ زیادی وجود دارد که باور کنیم قطعا محدود نمی‌شود.

برای گری کاسپارف هیچ‌یک از اینها تازگی ندارد. او بیش از یک دهه از منتقدانِ سرسختِ پوتین بوده و حتی رهبری جبهه‌ی اپوزوسیون حامی دموکراسی را در انتخابات سال 2008 به دست داشته است. با وجود این،‌ طی این سال‌ها کاسپارف با تماشای به حقیقت پیوستن پیشگویی‌هایش درباره انگیزه‌های پوتین، با حقیقت تلخ‌تری مواجه شده است: روسیه‌ی پوتین خود را در جایگاهی مقابل کشورهای جهانِ آزاد تعریف می‌کند. در این کتاب کاسپارف نشان می‌دهد که انحلالِ اتحادِ جماهیر شوروی نه نقطه پایان، که فقط تغییر فصل بود و جنگ سرد به بهاری نو بدل شد. اما اکنون بعد از سال‌ها مماشات و قضاوتِ اشتباه، زمستان دوباره از راه رسیده است. کتابِ زمستان در راه است که با قوه‌ی هوش، باور و امیدهای کاسپارف برای کشورش به نگارش درآمده، چهره واقعیِ پوتین را به تصویر می‌کشد.

با خواندن این کتاب اذعان خواهید کرد که آنچه گری کاسپارف سالها پیش در خشت خام می‌دید، بسیاری در آینه نمی‌دیدند و هنوز هم نمی‌بینند.

منبع: time

«زمستان در راه است» کتابی دربارۀ چرخشِ خوفناکِ پوتین به سمت امپریالیسم قومیتی

مدیریت

فریادی شو تا باران وگرنه مُرداران... احمد شاملو

Recent Posts

من فکر می‌کنم هرگز نبوده قلب من این‌گونه گرم و سرخ…

من فکر می‌کنم هرگز نبوده قلب من این‌گونه گرم و سرخ...

2 روز ago

نگاهی به کتاب «خطابه‌های برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی

نگاهی به کتاب «خطابه‌های برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگ‌ترین شاعران…

5 روز ago

شبیه به مجتبی مینوی!

شبیه به مجتبی مینوی! مرتضی هاشمی‌پور محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی را از پویندگان…

6 روز ago

نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور»

نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور» «جیمز سیدنی ادوارد»‌ که با نام «جیمز انسور»‌…

1 هفته ago

جمله‌هایی به یادماندنی از نغمه ثمینی

جمله‌هایی به یادماندنی از نغمه ثمینی «لباس جایی است که فرهنگ‌ها برای حضور فیزیکی بدن‌ها…

2 هفته ago

«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آب‌هایِ اعماق

«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایت شیرجه به آب‌هایِ اعماق آیدا گلنسایی: در کتاب…

2 هفته ago